نگار و جواد برگ برنده هومن سیدی شدند!
فصل اول سریال «وحشی» در بهترین نقطه ممکن به پایان رسید. هومن سیدی با سریال جدیدش سطح توقع مخاطبان شبکه نمایش خانگی را چند پلهای بالاتر آورد.
فیلمنیوز_مرجان فاطمی: فصل اول سریال «وحشی» در بهترین نقطه ممکن به پایان رسید. هومن سیدی با سریال جدیدش سطح توقع مخاطبان شبکه نمایش خانگی را چند پلهای بالاتر آورد. اجازه داد مخاطبان از نقطه صفر با شخصیت داوود همراه شوند، بحرانی که برایش اتفاق میافتد با تمام وجود لمس کنند، مرحله به مرحله با ترسها و تردیدها و حتی عشق و عاشقیاش همراه شوند و در نهایتا وقتی در سکانس پایانی با آن صورت زخمی، روی تخت بیمارستان فریاد میکشد، حس کنند این فریاد از گلوی همه آنها بیرون میآید. وقتی هم در مراسم خاکسپاری تیتراژ پایانی، دوربین روی قابعکس مادر و چهره پر از اشک پدر داوود میرود، قلب همه به درد میآید. داوود در انتهای فصل یکم، در آستانه انتقام است، اما قطعا نام «وحشی» برازندهاش نیست. عنوان داستان بدون شک از دل جامعهای بیرون میآید که در آن نه تنها قانون، که معشوق و رفیق صمیمی هم همراز و همدل نیستند و بهراحتی یک آبخوردن، هم را کنار میگذارند.
مینیسریال وحشی به کارگردانی هومن سیدی با انتشار قسمت هشتم به پایان رسید و حالا همه در انتظار فصل جدید آن هستند تا ببینند سرنوشت داوود به کجا خواهد رسید؛ سریالی که در همین هشت قسمت توانست در هر قسمت نفس مخاطبانش را بند بیاورد و مدام او را غافلگیر کند. نگاهی داریم به دلایل موفقیت این سریال.
فیلمنامه
از همان ابتدا میدانیم که با یک ماجرای واقعی روبهروییم. حتی شاید بتوانیم با یک سرچ ساده از انتهای ماجرای واقعی هم سر دربیاوریم اما دانستن این ماجرا هیچ اهمیتی ندارد چون سیدی در فیلمنامه این اثر، مجموعه شرایط را از آن خود کرده و وقایع را طوری کنار هم چیده است که مخاطبان با اثری کاملا متفاوت و خاص مواجهاند. داستان از یک درگیری در یک معدن شروع میشود و داوود بهجای مشارکت در دعوا، سکوت میکند و حتی به دنبال ایجاد صلح و برقراری آرامش است. وقتی میبیند رفیقش در این درگیری زخمی شده و توان خرید هدیه برای دخترش را ندارد، پول جمع میکند تا هدیهای به دخترش برساند و سرافکندگیاش را نبیند. سیدی پیش شروع از بحران اصلی، پیهای شخصیت اصلی را بهدرستی بنا میکند و تصویر مردی آرام، ساده و دلسوز را پیش رویمان میگذارد؛ مردی که از سر مهربانی بچهها را سوار ماشینش میکند و فقط به خاطر یک نصیحت اشتباه، ناخواسته باعث ترس و نهایتا مرگ آنها میشود. در پایان قسمت اول، داوود درحالی از موقعیت میگریزد که مخاطبان همه به حسن نیت او ایمان دارند و به او حق میدهند. ماجراهای فیلمنامه از اینجا به بعد مدام بحرانیتر میشود اما در هیچ نقطهای از مسیر منطق بیرون نمیزند. رفتارهای شخصیت داوود، چه زمانی که با تهدید پیرمرد روبهرو میشود، چه وقتی با تمام وجودش از کمال و دارودستهاش میترسد، یا حتی وقتی برای اولینبار مورد توجه دختری قرار میگیرد که جایگاه اجتماعی بالایی دارد و به او اعتماد میکند، قابل درک است و همین هم چنین پایانبندی درست و دقیقی را شکل میدهد.
کارگردانی
یکی از ویژگیهای مهم «وحشی» که آن را از خیلی از سریالهای این اواخر شبکه نمایش خانگی جدا میکند، توانایی آن در درگیر کردن تمام توجه مخاطبان است. در هر قسمت طوری حواس مخاطب را به خودش جلب میکند که نه میتواند از جایش بلند شود و نه حتی گوشی به دست بگیرد و در شبکههای اجتماعی چرخ بزند. تعداد اتفاقهای هر قسمت به قدری بالاست که نفس مخاطبانش را بند میآورد و این به کارگردانی قدرتمند سیدی برمیگردد. جدای از انتخاب درست بازیگران و هدایت بازی آنها، حرکت دوربین و نوع انتخاب قابها به نحوی است که تمام حواس مخاطب را به خودش میکشد. وقتی داوود برای اولین بار قدم به زندان میگذارد، دوربین همراه او حرکت میکند و مخاطبان حس میکنند همراه او وارد دخمهای شدهاند که هیچ ارتباطی با آنها ندارد. دوربین در هر لحظه آنقدر به شخصیت داوود نزدیک میشود که انگار مخاطب هم جزئی از او شده و قرار است از خودش دفاع کند. انتخاب موقعیتها، فاصله زمانی قرار گرفتن آنها در سریال و همچنین استفاده درست از موسیقی، امتیازهای دیگر این سریال است. موقعیتهای ملتهب در کل یک قسمت به نحوی پخش شدهاند که حتی وقتی پدر و پسر توی حمام نشستهاند و هندوانه خنک میخورند، مخاطب احساس امنیت نمیکند؛ انگار هر لحظه منتظر اتفاقی است که آرامش را بهم بریزد. انگار باور کرده زندگی داوود قرار نیست آرامشی هم داشته باشد و حتی قرارهای عاشقانهاش هم به موقعیتی بدتر از قبل خواهد رسید. سیدی حتی از محدودیتهای سریالسازی در ایران به نفع جذابیت اثرش بهره گرفته است. دوربین همهجا همراه داوود است جز جایی که قدم به خانه رها میگذارد. مخاطب ایرانی از او میپذیرد که درگیر این صحنه نشود و بعدتر میفهمد اتفاقا نقطه عطف سریال درست همانجا رقم خورده است؛ جایی که دیگر نمیتوانسته با شخصیت همراهی کند.
بازیها
یکی از عوامل موفقیت سریال بدون شک بازی جواد عزتی در نقش داوود اشرف است. عزتی از همان ابتدا کاری میکند که ما به عنوان مخاطب کاملا باورش میکنیم. عمق اضطراب، اندوه، استیصال و عذاب وجدان او را درک میکنیم و به اندازه خود او هنگام تماشای سریال نفسمان بند میآید. عزتی علاوه بر تغییر لحن صحبت کردن، با شیوه نگاه کردن و سیگار کشیدن و حتی نفسنفس زدنش کاری کرده است که حس کنیم سالهاست داوود را میشناسیم. داوودی که آه در بساط ندارد و میداند اگر گیر بیفتد تمام زندگی خودش و پدر و مادرش سیاه میشود. عزتی تا اواسط قسمت پایانی، شخصیتی ساده به حساب میآید اما بعد از شنیدن صدای رها و رفتاری که دوستش با او انجام میدهد، دیگر داوود قبل نیست. جنس بازی جواد عزتی هم تغییر میکند. از قالب یک مرد ترسو بیرون میآید و دیگر هیچ چیز برایش اهمیت ندارد. شیوه حرف زدن، سیگار کشیدن و حتی نگاه کردنش تغییر میکند تا در سکانس پایانی بالاخره برای اولینبار فریاد بکشد. حضور نگار جواهریان و بازی متفاوت او در این سریال یکی دیگر از برگ برندههاست. جواهریان ابتدا به عنوان وکیلی بیدستوپا و بدون اعتمادبنفس به میدان میآید، بعدتر در جایگاه معشوق برای عاشق ناز میکند و سپس طوری مرموز به نظر میرسد که حس میکنیم با یک بحران روحی مواجه است تا اینکه بالاخره به اصل ماجرا میرسیم. در کنار بازیگران اصلی، توانایی هومن سیدی در بازی گرفتن از نابازیگرها هم در این سیال بسیار به چشم آمده است. از بازی پدر و مادر داوود گرفته تا پسربچه و پیرمرد و …
پایانبندی
فصل اول «وحشی» به بهترین شکل ممکن به پایان میرسد. جایی که داوود با تمام وجود از تکتک آنچه بیرون از دیوار زندان است دلزده شده و جز پدر و مادر، کوچکترین نور امیدی برایش وجود ندارد. او که قبلتر از سایه کمال میترسید، حالا با آرامش مقابلش مینشیند و آرزوی مرگ میکند. سکوت و بهت و پک زدنهای عمیق داوود، زمینهچینی خوبی برای سکانس بیمارستان است؛ جایی که داوود دیگر مثل قبل نیست و قرار است قدم به مسیری جدید بگذارد.
ارسال نظر