آیا ترکیه هدف بعدی اسرائیل در خاورمیانه خواهد بود؟
در نخستین ساعات صبح امروز (سه شنبه)، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، خبر از دستیابی به توافق آتشبس میان اسرائیل و ایران داد؛ توافقی که بناست ۲۴ ساعت پس از اجرایش، بهطور رسمی پایان جنگ اعلام شود.
فرارو: کمال اوزتورک (مشاور رسانه ای سابق رجب طیب اردوغان) در الجزیره نوشت: در نخستین ساعات صبح امروز (سه شنبه)، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، خبر از دستیابی به توافق آتشبس میان اسرائیل و ایران داد؛ توافقی که بناست ۲۴ ساعت پس از اجرایش، بهطور رسمی پایان جنگ اعلام شود؛ جنگی که ترامپ آن را «جنگ دوازدهروزه» نامیده است. با این وجود، این پرسش همچنان باقی است: آیا ممکن است سناریویی مشابه، این بار میان ترکیه و اسرائیل رقم بخورد؟ اجازه دهید بیپرده سخن بگویم و از همان نقطهای آغاز کنم که باید به آن ختم شود: تا زمانی که در مراکز قدرت ایالات متحده و اسرائیل افرادی تصمیمساز هستند که مبنای قضاوت و انتخابشان باورهای الهیاتی و غیرعقلانی است، هیچ کشوری در جهان از شعلههای چنین جنگهایی مصون نخواهد بود.
نظم جهانی نوین؛ از سرزمین موعود تا توهم عقلانیت در کاخ سفید
تمام کشورهایی که امروز تصور میکنند رابطهشان با ترامپ حسنه است یا با اسرائیل مشکلی ندارند، باید آگاه باشند که در برابر کسانی که جهان را با ذهنیت الهیاتی و غیرعقلانی مینگرند، بهشدت آسیبپذیر هستند. این همان بحران و بنبستی است که اکنون اروپا گرفتار آن شده است. هر بازیگری که بهجای تکیه بر منطق و واقعیات ژئوپلیتیکی، اسیر توهمات و نگرانیهای بیپایه شود، خود را بیمرز در معرض اقدامات بیپروایانه و غیرعقلانی قرار میدهد.
اسرائیل شاید یکی از معدود کشورهایی باشد که رفتارهایش بهراحتی قابل پیشبینی است؛ چراکه دیگر هدف «سرزمین موعود» را پنهان نمیکند و این رؤیا را آشکارا به یک آرمان سیاسی تبدیل کرده است. هر دولتی در منطقه که فکر میکند به دلیل روابط خوب با آمریکا در امان است، اما مرزهایش با سرزمینی تلاقی دارد که اسرائیل آن را «سرزمین موعود» مینامد، باید بداند که در آینده دیر یا زود ضربهای از سوی آمریکا دریافت خواهد کرد.
در ایالات متحده نیز جریانی فکری وجود دارد که از نظر رفتار غیرعقلانی، نزدیکی آشکاری با طرز فکر حاکم بر اسرائیل دارد؛ همان نگرش ایدئولوژیکی که مرزهای عقل و منطق را در سیاست خارجی جابهجا میکند. مشکل عمده کشورهای منطقه این است که هنوز متوجه نشدهاند در جهانی زندگی میکنند که تصمیماتش نه بر پایه عقل سلیم و نه واقعیتهای ژئوپلیتیک اتخاذ میشود.
اردوغان و خط قرمزهای جدید؛ عصر بیپایانی برای آزادی عمل اسرائیل؟
روابط ترکیه و اسرائیل تاکنون دو دوره متفاوت را پشت سر گذاشته است. در دوره نخست، دولتهای وقت ترکیه که مناسبات نزدیکی با اسرائیل داشتند، تمرکز خود را از خاورمیانه به سمت اروپا بردند؛ هرچند اروپا هرگز ترکیه را به عنوان عضو کامل به رسمیت نشناخت، اما همواره او را در آستانه عضویت نگه داشت و امیدی مبهم برایش باقی گذاشت. در این دوران، با دورشدن ترکیه از جهان عرب و اسلامی، اسرائیل با آزادی عمل کامل دست به هر اقدامی میزد. هرگاه ترکیه اندک اعتراضی نشان میداد، فشارهای آمریکا تشدید میشد و تنشهای داخلی نیز فوران میکرد.
نقطه عطف این روند اما با به قدرت رسیدن رجب طیب اردوغان رقم خورد: برای نخستین بار، ترکیه آشکارا به اسرائیل فهماند که دیگر نمیتواند بیمحدودیت در منطقه پیش برود و آنکارا حاضر نیست به هر خواستهای تن بدهد. اوج این دگرگونی در کنفرانس داووس سال ۲۰۰۹ به نمایش درآمد، زمانی که اردوغان با همان جمله معروف «وان دقیقه» خطاب به رئیس جمهور اسرائیل، اعتراض خود را علنی کرد.
در آن مقطع، من ( نویسنده) به عنوان مشاور رسانهای رجب طیب اردوغان، او را در سفر به داووس همراهی میکردم. هنگام بازگشت به هواپیما، نشستی با تیم مشاوران برگزار شد و اردوغان قاطعانه اعلام کرد: «هر اتفاقی بیفتد، از موضع خود عقبنشینی نمیکنیم.» همین تصمیم سرآغاز دورهای تازه و تاریخی برای ترکیه شد. از همان زمان، اسرائیل تلاشهای خود را برای برهم زدن ثبات داخلی ترکیه آغاز کرد و هنگامی که به تنهایی راه به جایی نبرد، از شبکه گولن؛ جریانی که رهبر آن پیش از مرگ در آمریکا اقامت داشت برای تدارک یک کودتای نظامی بهره گرفت.
در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶، این کودتای نظامی به رهبری فتحالله گولن و سازمان «فیتو» رخ داد اما با شکست مواجه شد: ۲۵۱ نفر جان باختند و بیش از دو هزار نفر مجروح شدند. با وجود حمایتهای پنهان آمریکا و اسرائیل از این کودتا، ترکیه از این بحران قویتر و مستحکمتر بیرون آمد.
جریان افراطی در تلآویو و واشنگتن؛ بیپروا علیه عقلانیت ژئوپلیتیک
آنچه بسیاری از کشورهای منطقه هنوز به درستی درک نکردهاند، این است که اسرائیل؛ کشوری که نه به عقلانیت سیاسی پایبند است و نه به واقعیات ژئوپلیتیک توجه دارد، با همراهی جریانی مشابه در ایالات متحده، قادر است هرگونه اقدام غیرمنطقی و افراطی را مرتکب شود. این جریانها صرفاً در قبال کشورهای اسلامی سختگیر نیستند؛ حتی نسبت به نزدیکترین متحدان اروپایی خود نیز همین رویکرد را در پیش میگیرند.
تا زمانی که تصمیمات این محور بر پایه احساسات دینی و الهیاتی گرفته میشود، نه بر اساس منافع عقلانی و واقعبینانه، خطرات جدی برای منطقه و جهان وجود خواهد داشت. اگر به نحوه اظهارنظرهای دولت آمریکا درباره متحدان سنتی اروپاییاش نگاه کنیم، بهراحتی میتوان حدس زد که با کشورهای اسلامی چگونه رفتار خواهد کرد. تا همین اواخر، ایران بهعنوان «خط قرمز» واشنگتن محسوب میشد، اما اسرائیل این مرز را بهسادگی زیر پا گذاشت. اکنون رسانههای اسرائیلی آشکارا از ترکیه بهعنوان دشمن مرحله بعدی نام میبرند. این رویکرد برای ما جای تعجب ندارد؛ چراکه باور داریم ذهنیت آرمانگرایانه و الهیاتی اسرائیل میتواند دست به چنین ماجراجوییهای خطرناکی بزند.
۹۶ درصد ترکها، اسرائیل را دشمن میدانند
حمله به ایران همواره از آرزوهای دیرین اسرائیل بود، اما تلآویو سالها در متقاعد کردن واشنگتن به انجام اقدام نظامی ناکام مانده بود. سرانجام، اسرائیل توانست آمریکا را به بمباران تأسیسات هستهای ایران وادار کند. هر کس تصور کند اسرائیل در همین نقطه متوقف خواهد شد، به خطا رفته است. ترکیه، سیاستهای تهاجمی و توسعهطلبانه اسرائیل را خطری مستقیم برای امنیت ملی خود تلقی میکند و بر همین مبنا، دکترین امنیتی و دفاعیاش را بازتعریف کرده است. پس از حمله به ایران، اردوغان صراحتاً اعلام کرد که ترکیه راهبردهای دفاعی و امنیتی خود را از نو طراحی و تدوین خواهد کرد.
در شرایطی که سیاستهای تهاجمی اسرائیل به اقدامات نظامی تبدیل شده، دیگر هیچ کشوری نمیتواند خود را مصون بداند؛ بهویژه حالا که رؤیای «سرزمین موعود» عملاً به یک سیاست اجرایی تبدیل شده و ترکیه نیز سطح هشدار و آمادگی خود را به بالاترین حد رسانده است. کشوری که یکی از بزرگترین ارتشها و صنایع دفاعی جهان را در اختیار دارد، اکنون به طور جدی راهبردهای امنیتیاش را برای مقابله با تهدیدهای توسعهطلبانه اسرائیل بازنگری میکند و این روند در آینده بیشتر خود را نشان خواهد داد. جالب توجه آن است که ۹۶ درصد مردم ترکیه، اسرائیل را خطری جدی میدانند و نسبت به سیاستهایش خشمگین هستند. حقیقت این است که تا زمانی که اسرائیل به رؤیای «سرزمین موعود» دل بسته، نه دولت و نه ملت هیچ کشور خاورمیانهای در امان نخواهد بود. اما چرا بسیاری این واقعیت را انکار میکنند؟ پاسخی برای آن ندارم.
ارسال نظر