ماجرای آرش و مرجان را برای آیندگان، حتما سانسور کنید
افزایش تورم، رشد نرخ ارز و کاهش قدرت خرید مردم باعث شده بسیاری از شهروندان برای تأمین هزینههای زندگی به شغل دوم روی بیاورند.
برترینها: افزایش تورم، رشد نرخ ارز و کاهش قدرت خرید مردم باعث شده بسیاری از شهروندان برای تأمین هزینههای زندگی به شغل دوم روی بیاورند. در این میان، شماری از افراد در کنار مشاغل اصلی خود به فعالیتهایی چون نظافت، پذیرایی، باربری و جابهجایی، کارواش، برقکاری، خدمات و تعمیرات خودرو، زیبایی و خیاطی روی آوردهاند. روزنامه شرق در گزارشی، روایتی قابلتأمل از این اتفاق ارائه کرده است.
شرق نوشت: بر اساس گزارش آچاره (پلتفرم ارائه خدمات)، 22 درصد از متخصصان فعال در این پلتفرم، دوشغلهاند که شغل اولشان معلم، پرستار، کارمند و کشاورز است. اگر تا چند دهه پیش یک نفر سرپرست خانواده بود و کار میکرد و هزینه کل آن خانواده چندنفره را میپرداخت، حالا به نظر میرسد اشتغال همزمان زوجها حتی در چند شغل مختلف هم نمیتواند کفاف هزینههای خانوارها را بدهد. اگرچه مرکز آمار ایران بهتازگی با انتشار خبری، میزان افراد دوشغله در مناطق شهری را کمتر از دو درصد اعلام کرده است، اما رصد دقیقتر اشکال زیستی مردم شواهد دیگری را نشان میدهد. طبق گزارش مرکز آمار: درحالیکه در اخبار غیررسمی گفته میشود تعداد قابل توجهی از شاغلین مناطق شهری کشور در قالب کار همزمان در کارمندی و اشتغال پارهوقت در تاکسیهای اینترنتی و... چندشغله هستند، اما تعداد شاغلین دو یا چندشغله در کل کشور ۶۰۴ هزار شاغل است که از این تعداد، ۲۴۸ هزار نفر در مناطق شهری و ۳۵۵ هزار نفر در مناطق روستایی فعالیت میکنند. به عبارتی، در کل کشور معادل ۲.۴ درصد از شاغلین، در مناطق شهری ۱.۳ درصد و در مناطق روستایی کشور ۶.۲ درصد از شاغلین بیش از یک شغل دارند». دادههای این گزارش در خلال گفتوگو با مردم و همچنین بررسی پلتفرم مخصوص اشتغال نشان میدهد چندشغلهبودن را حالا میتوان به عنوان بحرانی دید که در سطح کلی جامعه خود را بروز میدهد. همانطور که مریم زارعیان، جامعهشناس، توضیح میدهد که «این پدیده را باید فراتر از یک راهبرد معیشتی فردی، بهمثابه نشانهای از نارساییهای ساختاری در بازار کار و اقتصاد ایران تفسیر کرد».
چند شغل نداشته باشیم در اجارهخانه هم میمانیم
«من و همسرم روی هم پنج شغل مختلف داریم»؛ این را «مرجان» میگوید که در بخش بازرگانی یک شرکت خصوصی کار میکند. او علاوه بر این شغل، سه روز در هفته برای دانشآموزان کلاس خصوصی شیمی برگزار میکند، چون از ابتدا رشته تحصیلیاش همین بوده و یک صفحه اینترنتی هم دارد که در آنجا فروش لباس آنلاین دارد. اما این سه شغل با هم نمیتواند هزینههای زندگی او و خانوادهاش را با داشتن دو فرزند تأمین کنند: «فکر نمیکنم جز خانوادههای بسیار ثروتمند که اساسا از طبقه دیگری هستند، دیگر خانوادهای نباشد که دو نفر شغل سادهای دارند و با همان هم هزینه زندگی را بپردازند. در بهترین حالت هرکدامشان در همان شغل باید چندین شیفت اضافهکار کنند. این کارها را نکنیم، در اجارهخانه هم میمانیم. من سه شغل دارم که از هرکدام درآمدی برای خودم ایجاد کردهام. بهجز من، همسرم هم که در شرکت خصوصی دیگر کار میکند، پروژههای متعددی از شرکتهای دیگر میگیرد. در غیر این صورت اصلا از پس هزینههای زندگی و خرجهای دو بچه مدرسهای برنمیآییم».
روشن است که با این حجم کار، این خانواده فرصت زیادی برای وقتگذراندن با یکدیگر ندارند: «چند هفته پیش یک بار با همسرم حساب کردیم که در هفته گذشتهاش همدیگر را سرجمع 20 ساعت هم ندیده بودیم؛ چون زمان پایان فصل مدرسه بود و من به صورت فشرده کلاس خصوصی داشتم. او هم پروژههای زیادی گرفته بود و فقط قبل از خواب در خانه میشد کمی همدیگر را ببینیم. حتی تعداد وعدههای غذای مشترکی که چهارنفری با هم میخوریم، بسیار محدود است».
این اما موقعیتی نیست که فقط مرجان گرفتارش باشد. «آرش» هم شرایط مشابهی در خانوادهاش در جریان است: «ما که بچه بودیم خاطرم هست یک نفر در خانواده که اغلب پدر خانه بود، کار میکرد و چندین نفر از همان یک شاغل، زندگیشان را پیش میبردند. معمولا هم در زمانهای گذشته بچهها زیادتر بودند. حالا اما زن و شوهر با هم چند شیفت کار میکنند و باز هم آخر ماه عقباند». او که خودش و همسرش چندشغلهاند، میگوید با وجود اینهمه کار، خیلی از آرزوها تبدیل به محال شده است: «من در بخش منابع انسانی یک شرکت کار میکنم و در چند شرکت دیگر نیز پروژههای گرافیکی برمیدارم. همسرم که پرستار است، در یک مرکز تخصصی دندانپزشکی نیز کار میکند. تازه هنوز بچهای هم نداریم، اما دیگر خرید چیزی مثل یک خانه در تهران برای ما تبدیل به آرزوی محال شده است؛ چون هرچقدر هم کار کنیم، پساندازمان به خرید خانه و حتی یک ماشین خوب نمیرسد. درواقع همینقدر درمیآوریم که بتوانیم یک خانه آبرومند اجاره کنیم و هزینههای سرسامآور زندگی را در تهران بپردازیم». آرش میگوید اغلب افرادی که در اطرافش میشناسد، همین شرایط را دارند: «تازه من جزء خوششانسها هستم که همه کارهایی که انجام میدهم در همان حوزه تخصصی خودم است و به هر حال نیمچه علاقهای هم در این میان وجود دارد. در شرکت ما و در اطرافم افراد بسیاری را میشناسم که شغلهای دوم و سومشان هیچ ارتباطی به علاقه و تخصصشان ندارد. آدمهای زیادی هستند که وقتی از محل شغل اولشان تعطیل میشوند، تازه سراغ تاکسیهای اینترنتی میروند؛ چه با ماشین و چه با موتورسیکلت. زن و مرد هم ندارد».
مرکز آمار: ۶۰۴ هزار دوشغله در ایران
اگرچه هر چند سال یک بار دادههایی مربوط به جزئیات وضعیت اشتغال مردم ایران منتشر میشود، اما گاهی به نظر میرسد اعداد درجشده در این گزارشها شکاف زیادی با حقیقت زیست اجتماعی مردم دارد. برای مثال، مرکز آمار ایران بهتازگی دادهای درباره میزان افراد دوشغله در کشور اعلام کرده است. این مرکز نهم مهرماه امسال با انتشار خبری، میزان افراد دوشغله در مناطق شهری را کمتر از دو درصد اعلام کرد و نوشت: «درحالیکه در اخبار غیررسمی گفته میشود تعداد قابل توجهی از شاغلین مناطق شهری کشور در قالب کار همزمان در کارمندی و اشتغال پارهوقت در تاکسیهای اینترنتی و... چندشغله هستند، اما مرکز آمار ایران در آخرین گزارش خود تعداد شاغلین دو یا چندشغله را در کل کشور ۶۰۴ هزار شاغل اعلام کرده
۲۲ درصد متخصصان آچاره دوشغلهاند
22 درصد از متخصصان فعال در این پلتفرم، دوشغلهاند. قسمت دردناک ماجرا آنجاست که طبق آمار، این جمعیت 22درصدی در حرفه اولیه خود، معلم، پرستار، کارمند و کشاورز هستند. اما بررسی کلیتر وضعیت اشتغال افراد در این مجموعه هم دارای دادههای ارزشمندی است، از جمله اینکه 71 تا 76 درصد متخصصانشان در بازه سنی 30 تا 50 سال قرار دارند. سهم جوانان و نسل زد که بازه سنی 18 تا 20 سال را شامل میشود، 1.5 درصد است. از نظر تحصیلات دانشگاهی هم بیش از 34 درصد آنها تحصیات تکمیلی دارند و 65.1 درصد این افراد، دارای مدرک سیکل و دیپلم هستند. در بخش توزیع جنسیتی نیز، 14.9 درصد از متخصصان آچاره را زنان تشکیل میدهند. این عدد نزدیک به 15درصدی که شامل 31 هزار زن میشود، در حالی رخ داده است که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کل کشور بهسختی به 14 درصد میرسد و چندین دهه است که در همین سطح باقی مانده است.
چندشغلهبودن؛ نارسایی ساختاری در بازار
«مریم زارعیان»، استادیار بخش مطالعات اجتماعی و توسعه پایدار، جامعهشناس و پژوهشگر، در تحلیل چندشغلهبودن در ایران یک پارادوکس اجتماعی-اقتصادی را صورتبندی میکند: «در مواجهه با پدیده چندشغلهبودن در ایران، با یک پارادوکس اجتماعی-اقتصادی عمیق روبهرو هستیم که فقط از طریق واکاوی کارشناسانه ابعاد مختلف آن قابل درک خواهد بود. این پدیده را باید فراتر از یک راهبرد معیشتی فردی، بهمثابه نشانهای از نارساییهای ساختاری در بازار کار و اقتصاد ایران تفسیر کرد». او با اشاره به افزایش هزینه خانوار میگوید: «هنگامی که هزینههای مسکن در شهرهای بزرگ مانند تهران تا ۴۲ درصد از درآمد خانوار را به خود اختصاص میدهد و همزمان هزینههای خوراک با رشد فزایندهای روبهرو است، طبیعی است خانوارها برای بقا به راهکارهای متعددی متوسل شوند، اما نکته کلیدی اینجاست که حتی با وجود پایینتربودن برخی هزینهها مانند حاملهای انرژی در مقایسه با استانداردهای جهانی، وقتی این هزینهها در نسبت با درآمدهای محدود سنجیده میشوند، فشار ملموسی بر دوش خانوارها وارد میکنند. از نظر دورکیم، جامعه سیستمی است که اجزای آن برای حفظ ثبات کل کارکرد دارند. چند شغل داشتن را میتوان پاسخی کارکردی از سوی خانوارها برای حفظ نظم اجتماعی در مواجهه با ناکارآمدی سایر نهادها (مانند نهادهای اقتصادی و حمایتی) تفسیر کرد. با این حال، این راهکار در بلندمدت به آنومی یا بیهنجاری میانجامد، زیرا فشار و فرسایش ناشی از آن، پیوندهای اجتماعی و هنجارهای حاکم بر زندگی را تضعیف میکند». دراینمیان نرخ پایین مشارکت اقتصادی ایران که حدود ۴۱ درصد است و کشور را در رتبه ۱۷۷ جهان قرار میدهد، خود گویای پارادوکس موجود است: «این آمار نشان میدهد که بیش از نیمی از جمعیت در سن کار، یا شاغل نیستند یا از جستوجوی کار دست کشیدهاند. اما آنچه این رقم کلی پنهان میکند، شکاف عظیم جنسیتی در بازار کار است؛ نرخ مشارکت اقتصادی مردان ۶۷.۳ درصد در مقابل نرخ ۱۳.۱درصدی برای زنان». به اعتقاد او، نابرابری جنسیتی در بازار کار، شکل خاصی به چند شغل داشتن بخشیده است: «از یک سو، زنان برای حفظ حضور خود در محیط کار، اغلب ناچار به پذیرش مسئولیتهای چندگانهاند.
بسیاری از زنان شاغل به مشاغل خانگی یا پارهوقت روی میآورند تا بتوانند مسئولیتهای مراقبتی و خانوادگی خود را همزمان با فعالیت اقتصادی تلفیق کنند. این همان بار نامرئی کاری است که بر دوش زنان قرار دارد. حتی زمانی که به سمت مشاغل خانگی میروند، این استراتژی نیز شکلی از چندشغلهبودن برای تلفیق نقشهای مختلف است. آنها نهتنها در بیرون از خانه، بلکه در درون خانه نیز شیفت دوم کاری خود را سپری میکنند». از سوی دیگر، مردان نیز با چالشهای خاصی روبهرو هستند: «برای بخشی از مردان، چند شغل داشتن، از یک انتخاب به یک اجبار تبدیل شده است. آنها ناچارند شغل اصلی خود را با فعالیتهای مکمل همراه کنند، اما حتی این راهبرد نیز در شرایط کنونی برای تأمین هزینههای زندگی کافی نیست. اینجاست که به مشاغلی مانند رانندگی در پلتفرمهای آنلاین یا کارهای ساختمانی مقطعی روی میآورند». اما نکته مهم آن است که بخش عمدهای از این اشتغال و چندشغلگی در بخش غیررسمی اقتصاد رخ میدهد: «این مشاغل فاقد بیمه، امنیت شغلی و مزایای قانونی هستند و کارگران را در برابر شوکهای اقتصادی بهشدت آسیبپذیر میکنند. این وضعیت بهوضوح نشان میدهد چند شغل داشتن در ایران بیش از آنکه نشانه پویایی اقتصادی باشد، واکنشی آسیبشناختی به بازار کار راکد و اقتصادی است که قادر به جذب بهینه نیروی انسانی خود نیست».
از نگاه این جامعهشناس، تداوم این پدیده به عنوان یک هنجار جدید، پیامدهای مخربی برای جامعه در پی خواهد داشت: «کاهش زمان استراحت و فراغت به افزایش استرس و کاهش کیفیت زندگی میانجامد. از دیدگاه پیر بوردیو، این امر به معنای فرسایش سرمایه جسمانی و سرمایه اجتماعی شبکههای ارتباطی و اعتماد متقابل است. زمانی برای تقویت این سرمایهها باقی نمیماند و جامعه به سمت فردگرایی افراطی و ضعف پیوندهای جمعی پیش میرود. کاهش زمان اختصاصیافته به خانواده و گفتوگوی درونخانوادگی، استحکام این نهاد بنیادین را خدشهدار میکند. کودکان و همسران از حضور کیفی والدین و شریک زندگی محروم میشوند که میتواند به شکاف نسلی و تعارضات خانوادگی بینجامد». زارعیان در جمعبندی نهایی میگوید: «پدیده اشتغال در چندین بخش، صرفا یک راهبرد فردی برای بقا نیست، بلکه نشانهای از یک نارسایی بزرگتر در جامعه است؛ جامعهای که در آن عده کمی مجبور به حمل بار سنگین معاش جمعیت زیادی از افراد خارج از چرخه کارند، در بلندمدت با فرسایش سرمایه انسانی و اجتماعی روبهرو خواهند شد».
نظر کاربران
ابر تورم ابرگرونی فقط در ایران
برام سوال چرا کشور مذهبی اسلامی به هر بهانه ای گرون میکنن
خیلی چیزا به دلار ربط نداره نباید بذارند دلال نفس بکشه چرا کشاورز باغدار برنج کار سر زمین محصول شون به دلال میدن اونم چند برابر بده دست مردم ناراضایتی بوجود بیاد
پاسخ ها
برای اینکه کشاورز انقدر فقیر شده که قبل از پایان فصل محصول خودشو پیش فروش کرده
حالا چرا انقدر فقره دیگه دلیلشو خودت پیدا کن
باید مثل قدیم معاملات پایاپای بشه راحت بشیم
والا انقدر کار میکنیم به هیچی زندگی نمیرسیم