قتل دوست به خاطر یک رفتار بی‌شرمانه
پسر جوانی که دوستش را به خاطر برقراری رابطه عاشقانه با خواهرش به قتل رسانده است، از قضات خواست او را که از نوجوانی یتیم شده، آزاد کنند تا خانواده‌اش بیشتر از این آزار نبینند.
روزنامه شرق: پسر جوانی که دوستش را به خاطر برقراری رابطه عاشقانه با خواهرش به قتل رسانده است، از قضات خواست او را که از نوجوانی یتیم شده، آزاد کنند تا خانواده‌اش بیشتر از این آزار نبینند.
مردادماه سال ٨٨ مرد جوانی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و به آنها خبر داد فردی را با ضربه چاقو در خانه‌شان، واقع در خیابان نبرد کشته است. پس از حضور پلیس در محل وقوع حادثه و تحقیقات اولیه، هادی که خودش با پلیس آگاهی و اورژانس تماس گرفته بود، اعتراف کرد با چاقو به فرهاد حمله کرده است.
با توجه به اینکه لحظاتی پس از حضور مأموران پلیس هادی به قتل اعتراف کرده بود، پلیس او را بازداشت کرد. او ماجرا را این‌گونه برای بازپرس تعریف کرد: من فرهاد را می‌شناختم. او دوست صمیمی من بود. ما بیشتر اوقات با هم بودیم. آن روز من به عروسی یکی از آشناهایمان دعوت شده بودم. لباس‌هایم را پوشیدم و سوار موتورم شدم تا به تالار عروسی بروم. نزدیک تالار عروسی یاد فرهاد افتادم و به خودم گفتم ای‌کاش فرهاد را هم با خودم می‌آوردم. همان‌جا بود که تصمیم گرفتم برگردم و فرهاد را هم با خودم ببرم.
فرهاد را پیدا نکردم. موبایلم هم شارژ نداشت تا با او تماس بگیرم. در میان راه پسرعمویش را دیدم، گفت فرهاد را دیده که به سمت خانه ما می‌رفته است. باسرعت خودم را به خانه رساندم. خواهرم در را باز کرد، ناگهان چشمم به کفش‌های فرهاد افتاد. داخل خانه رفتم و تمام اتاق‌ها را گشتم، اما او را پیدا نکردم. تنها جایی که باقی مانده بود، انباری داخل حیاط بود. آنجا رفتم و فرهاد را در شرایط نامناسب و بی‌‌شرمانه‌ای دیدم. اول خواستم خواهرم را بکشم که فرهاد به من گفت خواهرت هیچ نقشی در این ماجرا نداشته است.
دسته‌کلیدی را به من نشان داد و گفت: «این را از خورجین موتور برداشتم و یواشکی به اینجا آمدم».
متهم گفت: من می‌دانستم که فرهاد خواهرم را دوست دارد و حتی نسبت به رابطه آنها شک هم کرده بودم، اما هرگز فکر نمی‌کردم او بخواهد من و خانواده‌ام را بی‌آبرو کند. ما دوستان خیلی خوبی برای هم بودیم و اگر فرهاد از خواهرم به صورت جدی خواستگاری میکرد، من طرف او را میگرفتم و با این ازدواج موافقت می‌کردم اما او این موضوع را واضح و رسمی مطرح نکرده بود. وقتی آن روز وارد خانه شدم و او را در خانه خودمان دیدم، خیلی عصبی شدم. فکر می‌کردم خواهرم هم مقصر است، اما وقتی فرهاد گفت این‌طور نیست، نسبت به خواهرم کمی آرام شدم. از فرهاد پرسیدم چرا این کار را کرده است، او گفت: می‌خواستم شما را در عمل انجام‌شده قرار بدهم تا بتوانم با خواهرت ازدواج کنم.
عصبانی بودم. می‌خواستم فرهاد را بترسانم، چاقویی برداشتم تا ضربه‌ای به سرش بزنم، فرهاد خودش را عقب کشید و ضربه روی گردنش نشست. البته قصدم کشتن فرهاد هم نبود و فقط می‌خواستم طوری عصبانیتم را به او نشان دهم و بگویم که از کارش خیلی ناراحت شده‌ام.
هادی در ادامه گفت: من خوشبختی خواهرم را می‌خواستم، فرهاد را هم دوست داشتم و اگر مطمئن بودم که او واقعا خواهرم را می‌خواهد، شرایطی هادي می‌کردم که آنها با هم ازدواج کنند، اما فرهاد مشکل داشت. او به‌لحاظ مالی نمی‌توانست یک خانواده را اداره کند و همین من را نسبت به خوشبختی خواهرم دچار تردید میکرد. یک‌بار که او این موضوع را مطرح کرد، به او گفتم هر زمان توانستی یک خانواده را اداره کنی، آن زمان اجازه این وصلت را می‌دهم. به‌این‌ترتیب با توجه به اعترافات فرهاد و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای‌دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
پرونده روند قانونی خود را طی میکرد که سال ٩١ پدر مقتول فوت کرد. بر اساس قانون، باید اولیای‌دم این مرد که فرزندانش هستند به عنوان وارث او درباره هادی تصمیم بگیرند و درخواست خود را مبنی‌بر گذشت یا قصاص به دادگاه اعلام کنند، اما تاکنون درخواستی در این خصوص به دادگاه ارائه نشده است. هفته گذشته دوباره جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. بعد از انجام تشریفات قانونی، هادی در برابر قضات قرار گرفت و بار دیگر اتفاقات روز حادثه را شرح داد.
او در ادامه اظهار پشیمانی کرد و گفت: از کاری که کرده‌ام پشیمانم و می‌خواهم اشتباهاتم را جبران کنم. وقتی نوجوان بودم، پدرم را از دست دادم، درسم را رها کردم و مشغول به کار شدم. تا به امروز مادرم را بسیار اذیت کرده‌ام، دیگر نمی‌توانم گریه‌هایش را تحمل کنم، من باعث بدبختی خانواده‌ام شده‌ام و می‌دانم که خانواده فرهاد را هم داغدار کرده‌ام. بعد از فوت پدرشان آنها را ندیده‌ام، اما درخواست دارم من را ببخشند و از خونم بگذرند. من واقعا قصد کشتن دوستم را نداشتم. با توجه به خواسته‌های متهم و حضورنداشتن شاکی در جلسه دادگاه، قضات تصمیم گرفتند که هادی با گذاشتن ٥٠٠ میلیون تومان وثیقه بتواند به صورت موقت آزاد شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
الهی خواهرت بمیره،دختر عوضی اگه تو راضی نبودی دادی بیدادی هواری ،یا حتی وقتی داداشش اومده جاشو نشونش میداد که این دوستت به من نظر داشته
اصلا اگه دختره راضی نبوده پسر میتونست براحتی واردخونه بشه
بعضی زنا خیلی مامولک تشریف دارن,پسر بیچاره باید این وسط ایندش نابود بشه وشایدم قصاص
وقتی چا قو در جیب ول توی خیابونا میگردین باید فکر اینجاهاشم باشین حالا تو یک قاتلی چه مقتول دوستت باشه چه غریبه چه قتل ناموسی باشه یا نزاع الکی
خوب کردی کشتی کثافت
قتل در حین عصبانیت و خشم.
اما مقتول ادم بیشرمی بوده که به دوست نزدیکش خیانت کرده.احتمالا دختر بیچاره را اغفال کرده وگرنه کدام دختر حاضر است ابروی خود و خانواده خود را ببرد.خانم ها بسیار احساساتی هستند و خیلی هاشون زود فریب مردان چرب زبان را میخورند مخصوصا اگر کمبود محبت از سمت خانواده را داشته باشند.
بهترین کارو کرده ولی حیف دختره رو هم نکشته اینو نباید حتی یک لحظه بازداشت کرد
حالم ازخواهره واون مقتول بخدابهم خورد خیلی راه برای به هم رسیدن داشتن که زشت ترین راه روانتخاب کردن بیچاره هادی قربانی ظلم به مادرش وقربانی این دوبی ارزش شد هادی جان مقصراصلی خواهرجانت تشریف داره
یه جا میگه خواستگاری کرد ولی گفتم تو نمیتونی یه خانواده رو اداره کنی
یه جا میگه اگه خواهرمو خواستگاری میکرد طرفشو میگرفتم .
چاقو هم تو جیبش بوده .
وقتی خودت اینجوری صد در صد رفیقت هم مثل خودته خواهرت هم تو چنین محیطی بزرگ شده دیگه .
انتظار بیشتری نیست .
ای توف به رفاقت اینجوری ننگ بهت بیاد
مرد جنوبی حمیدمقدم الکساندر قاسم باباشماهاکجایین؟؟
خیلی وضع ازدواج بد شده باید شرایط راحت تر بشه والا مشکلات بیشتر میشه
دمش گرم کار درستی کرده همچین رفیقی از صدتادشمن بدتره
کم عقل همون موقع عقدشون میکردی خواهرت ارزش نداشت قاتل بشی
بنظرم منم جای هادی بودم فرهادو میکشتم. ناموس خیلی عزیزه ارزش داره واسش جون بدی.نمک نشناس زیاد شده . انسان باید مواظب باشه که با کی میگرده تا هرکس وناکسی رو راه نده خونش
سلام من اکثر نظرات انتقادی را ارایه می کنم اما این مرتبه از این پسره که قاتل است علاوه بر یک سری ناهنجاری ها دروغ هم چاشنی کارش است!! حالا میگم چرا! برای اینکه اولاً خودش میگه که من میدونستم به خواهرم نظر داشت، و دوباره میگه که قبلاً یه بار خواستگاری کرد اما به او اعتماد نداشتم زندگی خودش را اداره کنه و در آخر هم میگه وقتی گفت که این کار از طرف خواهرت نبوده!!! خوب دوباره میگه که گفته!!! میخواسته در عمل انجام شده قرار بگیرن!!! حالا که اون را حتماً لخت و عریان دیده، از کجا میدونسته که عمل انجام نشده!!! یا شده!!! باید باشد توجه به دوستی قدیمی که داشتن حداقل می آورد با خواهر رو به رو میکرد و اگه اتفاقی افتاده خواهر را میداد که خواهر بیچاره نشه و در این شرایط خیلی عجول تصمیم گرفته!!! اگه خواهر طوری شده اونو هم بیچاره کرده برای تنبیه، انتقام، زهرچشم خیلی فرصت داشته و یا قطع ارتباط، به گفته بعضی از دوستان عزیز چاقو تو جیب و فوری قتل دیگه طول نمیکشه، مخصوصاً یکی از طرفین همه دوست باشه و خطاکار کشته شدنش تقریباً حتمی است، خدا به داد مردم برسه،
نمیدونم خبرهای که بوی خیانت میدهد چرا اینقدر خواننده داره به نظر شما ما همه کمبود نداریم ودر نظر خواهی همه پیغمبر میشیم همیشه جای مشت پا لگد هست
دختره رو هم باید میکشته
دمش گرم
شهوت این چیزا حالیش نیست . بیخود نیست میگن بزرگترین جهاد ؛جهاد با نفسه
مقصر خواهرت بوده ن دوستت ،،،دوستت پیشنهاد داده خواهرت قبول کرده.اصلا خواهرت اگه این کاره نبود چرا جریانو ب تو نمیگفته
با سلام و نهایت ادب و احترام خدمت بانوی والامقام حضرت ژیلا و تک تک سرورانم
سرورم ژیلا ی والاقدر ، از اینکه نبود این حقیر بی سواد رو متوجه شدید و امر به آمدن فرمودید از شما صمیمانه سپاسگزارم و خاکبوس آستان بلند شما هستم
دوستان عزیزم :
نه همه آنچه به ره بینی ، دیوار و در است
پس دیوار نگر مردم صاحب نظری
عزیزانم متاسفانه قوانین ما دستاویز و راه در رو ، و قوانینی که باعث سواستفاده مجرمان میشه کم نداره ، یکیش همین برخورد متفاوت دادگاه با قاتلین ناموسی هست ، که همه میدونید و گفتنش شاید تدریس تدلیس بشه
بله الان همه یاد گرفتن تا خانمی مردی رو میکشه وکیلش یادش میده که بگو .... یا مردی مردی دیگه رو میکشه میگه بگو مادرم ، خواهرم ، زنم .....
گرچه این ادعا باید ثابت بشه و در اکثر اوقات نمیشه و دادگاه میفهمه واقعیت رو و قاتل مجازات میشه ، لاکن باز هم یک عده یاد گرفتن تا میگی نکن میگن آقا ناموسم . حالا جالب اینجاست که همین جناب قاتل ناموس پرست شاید اصلا خودش مزاحم نوامیس دیگران باشه لاکن حالا که پای عدالت رسید حامی ناموس میشه
اینجا هم داستان همینه ، باید اول دید اصلا خواهری وسط بوده یا این هم آموزش وکلاست ، بعد حالا به بررسی سایر جوانب برسیم که دختر مقصره یا پسر و کلا چی به چیه
با سپاس از ناظر گرانقدر
حمیدجان مقدم لایک
عزیزان باورکنید مرگ دست خداست زن وسیله است