۵۲۱۶۳۰
۱ نظر
۵۰۱۱
۱ نظر
۵۰۱۱
پ

آن های که رای نمی دهند حق گله ندارند

انتخابات در جهان امروز هم امکان تحقق خیر و مصلحت ملت را فراهم می‌آورد و هم ابزار تحقق شر و فساد است. هم می‌تواند عقلانیت را بر صدر نشاند و هم می‌تواند باعث بلای جهالت مدرن و پوپولیسم نو باشد.

خسرو طالب زاده در شرق نوشت: انتخابات در جهان امروز هم امکان تحقق خیر و مصلحت ملت را فراهم می‌آورد و هم ابزار تحقق شر و فساد است. هم می‌تواند عقلانیت را بر صدر نشاند و هم می‌تواند باعث بلای جهالت مدرن و پوپولیسم نو باشد.

هم استبداد تک‌حزبی شبه‌ استالينيستي پوتینی و هم پوپولیسم نژادپرستانه ترامپی و هم دیکتاتوری شبه‌اسلامی اردوغانی، نه از کف خیابان مانند استالین، هیتلر و آتاتورک، که از صندوق رأی برخاسته‌اند و عجیب نخواهد بود که روزی هم خلافت داعشی و دیکتاتوری طالبانی از صندوق رأی سربرآورد. اگر دیکتاتوری شبه‌کمونیستی و جهالت پوپولیستی سرمایه‌داری می‌تواند از صندوق خیز بردارد، چرا این امکان برای مستبدان شبه‌دینی طالبانی و القاعده‌ای فروبسته باشد؟

اما راه تحقق عقلانیت و مصلحت در نظام مقدورات و امکانات بشری امروز هنوز هم انتخابات و صندوق رأی است. فراسوی انتخابات، هنوز چیزی جز استبداد محتمل نیست زیرا در همین واقعیت حاد و یأس‌آور انتخاباتی امروز، روشنایی امیدی هنوز هم گرمابخش است و پیام‌آور؛ این واقعیت که پوپولیسم و جهالت نو، رأیی لب مرزی در انتخابات دارند. در انتخابات اخیر ترکیه تفاوت آرا ناچیز بود.

در انتخابات اخیر انگلیس، آمریکا، فرانسه و... اختلاف آرا میان دو جناح راست و چپ افراطی با جناح معتدل کم بود و رقابت‌ها تنگاتنگ بوده‌اند. گویی امر عقلانی و امر جاهلانه دوش‌به‌دوش هم در جهان امروز پیش می‌روند و هنوز سرنوشت بشریت قطعی و مسلم نشده و آینده معقول و معتدل در آستانه و لب مرز واقعیت ایستاده و این وضع هم امیدوارکننده است و هم مأیوس‌کننده. اما روشنایی نویدبخش همین میانه دو وضع‌بودن است، میانه وضع گرگ‌ومیشی، میانه نه صبح و نه شب.

در تعیین سرنوشت انتخابات اخیر در جهان انگشت اتهام به سوی کسانی نشانه می‌رود که ناظر رأی‌ بودند نه بازیگر. ناظربودن، شاید ایستادن و موضع‌گرفتن در لب مرز عقلانیت و ناعقلانیت تلقی شود؛ برای ناظربودن هم دلایل عقلانی وجود دارد، اگر بخواهیم با آن هم‌نوایی و بتوانیم به گفت‌وگوی با آن همت کنیم.

از این منظر، سرخوردگی و یأس از وضع موجود موجه می‌نماید و بر این اساس هنوز هم یک راه و چاره بیشتر وجود ندارد؛ اعتراض خاموش و ساکت‌ماندن به جای شریک‌شدن در تداوم وضع اقتصاد رانتی و سیاست نابخردانه و مدیریت دوراندیشانه و فساد فرهنگی و آشوب فکری کنونی. از منظر ناظران خاموش اختلاف آنها با دیگران بر سر عقلانیت و پوپولیسم، سلامت و فساد و خیر و شر است. اختلاف بر سر تفسیر از بد و شر و فساد نیست و در جهان امروز دوپارگی میان خیر و شر است نه دو پارگی میان بد و بدتر.

هنوز هم گویی این کلام تاریخی شیخ‌فضل‌الله نوری طنینی وارونه دارد که ما مخیر و مجاز میان دو امر افسد و امر فاسد نیستیم و محل نزاع بر سر این اصل است نه بر سر مصادیق آن. از این منظر اگر به جهان چو نیک بنگری همه تزویر می‌کنند. و تنها راه پیشِ‌رو «اعتراض خاموش» و «سکوت مدنی» است و نه حتی «رأی سفید». گویی همانند سلحشور و جوانمرد و شوالیه در داستان‌ها و اسطوره‌ها که می‌داند و از عمق جان آگاه است که زمانه، زمانه او نیست و همه‌چیز در حال فروپاشی و آشوب است، فروپاشی پندار، گفتار و کردار نیک. در این زمانه، چاره و تدبیری نیست جز انزواگزیدن و لب‌فروبستن زیرا دوره و عهد نیکی به سرآمده و دروغ و ریا و تزویر و ستم عالم‌گیر شده است. در این وضع، تنها راه سلامت‌اندیشیدن، نیک‌کرداری و به‌زیستن مهاجربودن و ترک وطن سیاسی و جلای انفسی است؛ هرچند جانکاه و غم‌بار باشد و رنج‌آور و تژادیک و این یعنی در آستانه‌بودن و لب مرز زیستن.

این زخمه آگاهی، به قول صادق هدایت، که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد و انسان را تا مرز و پرتگاه مرگ سیاسی و فرهنگی پیش می‌راند، آنگاه به خودآگاهی ارتقا می‌یابد که سلحشور و جوانمرد به متن زندگی و جهان­زیست واقعی بازگردد و بیابد که در لب مرز ایستادن در آگاهی با لب مرز ایستادن در عمل یکی نیست. سکوت مدنی و اعتراض خاموش لب مرز خیر و شر ایستادن و منزه‌بودن از زر و زور و تزویر نیست زیرا در عمل‌ گشودن راه برای کارگزاران جهالت و پوپولیسم و شر بشری است در جهانی که چهار نشانه برجسته دارد؛ ترامپ، پوتین، اردوغان و ابوبکر بغدادی و انتخابی است هرچند ناخواسته. نشانه پنجم در این جهان هنوز مردمی معترض و مخالف این وضع جهان هستند اما برخی مردد در عمل و برخی مصمم.

در وضع موجود و واقعیت حاد و روشن، ملاک ارزش ‌داوری وضع کنونی که دولت مستقر و جریان‌های سیاسی هم بخشی از آن هستند، حال کنونی و فعلی دولت و احزاب ملاک نیست، بلکه آینده بالقوه‌ای معیار است که پشت این وضع دولت مستقر و واقعیت موجود وجود دارد. از این منظر هر وضعی، دولتی، حزبی و گرایشی آینده‌ای دارد که بیش از وضع فعلی آن مهم و سرنوشت‌ساز است.

آینده‌ای توأم با زر و زور و تزویر یا آینده‌ای به طور نسبی توأم با هم‌زیستی و صلح و آرامش و گفت‌وگو. وضع فعلی گرایش‌های سیاسی و دولت از آن جهت مهم است که کدام آینده فرهنگی را پیش‌ِرو دارد یا تضمین می‌کند. جهان تقسیم شده میان چهار نشانه و رکن آن (پوتین، ترامپ، اردوغان و ابوبکر بغدادی) یا جهان فرهنگی مشترک میان شرق و غرب و جنوب و شمال و درعین‌حال؛ «نه شرقی و نه غربی» و «نه شمالی و نه جنوبی». نه ایستادن در میان بد و نیک در عالم نظر و پندار هر قدر خیر باشد و نیک که هست، نه ایستادن میان آینده بد و بدتر در عمل شر است و بد.

حال را شاید ما ساخته و پرداخته نکرده باشیم که کرده‌ایم، اما رأی‌دادن به کدام آینده فرهنگی انتخاب ما است و پاسخی به پرسش فرزندانمان نسبت به‌وضع حال آنها در آینده. همان‌قدر که ما در برابر وضع محیط زیست‌مان به نسل آینده باید پاسخ‌گو باشیم و متعهد و به جایگزینی منابع پایدار به جای منابع فسیلی باید بیندیشیم و اقدام کنیم، همان قدر هم نسبت به وضع زیست‌فرهنگی پایدارمان به این نسل باید پاسخ‌گو باشیم که کدام آینده فرهنگی را برای آنها تمهید و تدارک کرده‌ایم. رأی‌دادن در هر انتخابی تنها رأی‌دادن به وضع موجود نیست، رأی به آینده هم هست. اینکه به کدام آینده فرهنگی رأی می‌دهیم، انتخاب و عمل مسئولانه ماست. میان مصلحت حال ملتی و نتیجه صندوق رأی همواره وفاق اساسی و الزامی وجود ندارد؛ اما میان رأی ما و آینده فرهنگی تناسب و رابطه‌ای هست.

ایرانیان، به دور از هرگونه گزاف‌گویی نژادپرستانه، از منظر زمانی، دهه‌ها از جهان پیرامونی خود پیش‌تر بوده‌اند. ما تجربه مشروطه و انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی به رأی مردم و در مخالفت با استبداد و دیکتاتوری را دهه‌ها پیش‌تر از بهار عربی و انقلاب مرگ‌بار و تباه‌کننده کشورهای عربی از سرگذراندیم. پوپولیسم سیاسی و فرهنگی خانمان‌سوز را پیش‌تر از مهد مدرنیته و کشورهای اروپایی تجربه کردیم.

پیش‌تر از کشورهای همسایه به اصل مدارا و گفت‌وگوی فرهنگی و پرهیز از خشونت سیاسی و اصلاحات سیاسی رأی دادیم. این‌بار باز باید پیشگام باشیم و از تجربه‌ها و آزموده‌های فرهنگی و سیاسی خود عبرت بگیریم و سرمشق بنویسیم که آینده فرهنگی شاخص مهم‌تری از چندوچون بر سر وضع حال است.

بدون اغراق تمامی نامزدهای انتخاباتی کنونی شاید در نقد یا دفاع از وضع موجود محق باشند و دلایل موجهی اقامه کنند اما مهم تنها تشریح ضعف‌ها و کاستی‌های وضع موجود و دولت مستقر یا دستاوردها و نتایج «تغییرات ملموس» آن نیست؛ مهم‌تر «آینده مشهودی» است که هر کدام از نامزدها می‌‌آفرینند و اینکه با کدام‌یک از نامزدها بر سر آینده فرهنگی جهانی و ملی توافق داریم و هر کدام، کدام راه آینده فرهنگی سالم، سازنده و بانشاط را برای نسل آینده می‌گشایند هرچند ناخواسته و ناآگاهانه.

وب گردی

خبرفوری: کچل ها بزودی منقرض میشوند

معرفی شامپو ضد ریزش مو در برنامه زنده صدا سیما!!

سفارش محصول

سریال شفرونی نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

تماشا کنید

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    عجب!!

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج