۸۳۴۷۵۶
۵ نظر
۵۰۳۱
۵ نظر
۵۰۳۱
پ

ادعای عجیب مرد سابقه‌دار او را به زندان فرستاد

مرد میانسال که مدعی است ۱۶ ماه قبل شاهد مرگ دوستش در مرداب انزلی بوده به اداره آگاهی رفت تا از این عذاب وجدان رهایی پیدا کند.

روزنامه ایران: مرد میانسال که مدعی است ۱۶ ماه قبل شاهد مرگ دوستش در مرداب انزلی بوده به اداره آگاهی رفت تا از این عذاب وجدان رهایی پیدا کند.

چهره‌ای آفتاب سوخته و موهای جو گندمی دارد، دستبند به‌دست کنار دیوار ایستاده و منتظر نوبت رسیدگی به پرونده‌اش است. آخرین روز بهمن با پای خود به اداره آگاهی رفت و ادعای عجیبی را مطرح کرد.

او از مرگ دوستش خبر داد اما داستانی که تعریف کرد بیشتر شبیه یک فیلم سینمایی بود. همین موضوع باعث شد تا به دستور بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران بازداشت شود. وی مدعی شد دوستش در شهرستان انزلی داخل مرداب افتاده و ناپدید شده است به‌همین خاطر بازپرس جنایی از کارآگاهان اداره دهم آگاهی پایتخت خواست با بررسی و تحقیق از پلیس انزلی صحت و سقم این موضوع را بررسی کنند.

سناریویی شبیه فیلم سینمایی

مرد ۵۷ ساله در حالی که رو‌به‌روی بازپرس جنایی نشسته بود چنین گفت: سال ۹۶، تازه از زندان آزاد شده بودم. نه پول داشتم و نه جایی برای زندگی. روزها دنبال کار می‌گشتم و شب‌ها به ترمینال جنوب می‌رفتم و در آنجا می‌خوابیدم. یاشار هم مثل من شب‌ها آنجا می‌خوابید. می‌گفت برای کار از بندرانزلی آمده اما موفق نشده کار پیدا کند. حدود دو ماهی باهم دوست بودیم تا اینکه به من گفت برایم در انزلی کار پیدا کرده است.

به چه جرمی زندان بودی؟

خیانت در امانت. دوستم یک چک ۵ میلیون تومانی امانت به من داد، اما من چک را به بانک بردم و آن را نقد کردم. او هم از من شکایت کرد و به ۱۰ سال حبس محکوم شده بودم.

وقتی به انزلی رفتید چه شد؟

ظهر یکی از روزهای شهریور سال ۹۶ به همراه یاشار به بندر انزلی رفتیم. به پیشنهاد یاشار برای قایقرانی به مرداب انزلی رفتیم. سوار بر قایق روی آب بودیم که سر موضوعی با او درگیری لفظی پیدا کردم. او هم از روی عصبانیت چاقویی را که همراهش بود از جیب درآورد و به طرف من گرفت. چون هر دو ایستاده بودیم ناگهان قایق زیر پایمان تکان خورد و او تعادلش را از دست داد و چاقو به قفسه سینه یاشار اصابت کرد. دوباره بلند شد اما بازهم قایق تکان خورد او تعادلش را از دست داد و این بار داخل مرداب افتاد.

بعد از این حادثه چه کار کردی؟

هیچی فقط ایستادم و نگاه کردم. منتظر بودم جسدش روی آب بیاید که نیامد و من هم به شهر برگشتم. حقش بود، با حرفی که زده بود چطور می‌توانستم او را نجات دهم.

چه حرفی زده بود که آنقدر عصبانی شدی؟

وقتی تهران بودیم به من گفت برایم کاری در شرکت حفاظت از توریست‌ها در بندر انزلی پیدا کرده است، با اینکه می‌دانستم چنین کاری وجود ندارد اما او اصرار کرد و من با خودم گفتم شاید چنین کاری باشد و من از آن بی‌خبرم. اما وقتی به انزلی رسیدیم متوجه شدم هدفش این بوده که من را به‌کاری خلاف بکشاند. به‌همین خاطر بشدت عصبانی شدم.بعد از این حادثه به تهران آمدم.

اما عذاب وجدان داشتم. نمی‌توانستم از فکر یاشار بیرون بیایم برای همین تصمیم گرفتم به انزلی برگردم و خودم را معرفی کنم. اما حتی برای این سفر پول نداشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم کاری انجام دهم تا به پول برسم. اما گرفتار شدم و ۱۵ ماه به زندان افتادم.

چرا به زندان افتادی؟

کار چاق کنی. روزی مقابل یکی از دادسراها مردی را پیدا کردم که در دادسرا پرونده داشت. به دروغ به او گفتم که در دادسرا آشنا دارم و می‌توانم مشکلت را برطرف کنم اما حراست دادسرا خیلی زود ماجرا را فهمید و دستگیر شدم و قاضی مرا به ۱۵ ماه حبس محکوم کرد.

کی از زندان آزاد شدی؟

دوشنبه ۲۹ بهمن آزاد شدم و سه‌شنبه ۳۰ بهمن خودم را معرفی کردم.

چه شد که خودت را معرفی کردی؟

عذاب وجدان. تمام این ۱۶ ماه برایم کابوس بود. لحظه‌ای آرامش نداشتم. الان هم کابوس آن لحظه را دارم.

چرا بعد از زندان به سراغ خانواده ات نرفتی؟

سال ها قبل به خاطر اختلاف با همسرم از او جدا شدم. سه دختر دارم که هر کدام شان الان ازدواج کرده‌اند ولی از آنها خبر ندارم. بعد از جدایی همسرم ازدواج مجدد کرد و همین مسأله به من ضربه روحی زیادی زد. آن زمان وضع مالی خوبی داشتم و همه اموالم را به همسر و دخترهایم دادم. وقتی که همسرم دوباره ازدواج کرد نابود شدم و زندگی‌ام از دستم رفت.

شغلت چه بود؟

قبل از اینکه به زندان بیفتم، در کارهای رایانه‌ای بودم و درآمد خوبی داشتم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • هالوهفشنبه

      والل همان تهران جرم کارچاق کنی اونم میگفت

    • فریبا

      یاد فیلم گرین مایل یا همون مسیر سبز افتادم که یکی از زندانیا اونقدر به محیط زندان خو گرفته بود و دوستانی پیدا کرده بود و بیرون از زندان هم کس و کاری نداشت ، وقتی که مدت محکومیتش تموم شد و خواستند آزادش کنند ، التماس میکرد که بذارین بمونم تو زندان . الان حکایت این اقا هست که گویا محیط زندان برای بهتر از محیط بیرون از زندان بوده که چنین داستانی ساخته تا دوباره در زندان بمونه

    • بدون نام

      حرفهای سرتا سر دروغ اینها ننگ خانواده وجامعه هستند جز سر بار بودند چه سودی دارند این افراد نمی تونند ُالم زندگی کنند اصلا درست شدنی نیستند پس مرگ براشون بهتر از زندگی هم خانواده و هم جامعه نجات پیدا میکنند از دست این بی شرفهای کثیف

      پاسخ ها

      • بدون نام

        چرا فحاشی میکنی شاید مشگل روحی روانی داره،

    • بی نام

      به نظر من دیده که بیرون بودن براش فاییده ای نداره خرجم نداره بده همونجا تو زندان میخوره میخوابه زندگیشم میگذره.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج