آقای زنوزی! اشکهایت را پاک کن و ماجرا را گردن بگیر
اظهارات شب گذشته محمدرضا زنوزی بیش از هر چیز یک تلاش آشکار برای فرار رو به جلو و پاککردن صورتمسئله است.
برترینها: اظهارات و اشکهای شب گذشته محمدرضا زنوزی در «شبهای فوتبالی» بیش از هر چیز یک تلاش آشکار برای فرار رو به جلو و پاککردن صورتمسئله است. وقتی مدیری بهجای پاسخگویی، سناریوی «هماهنگی برای فحاشی» میسازد، یعنی دیگر حرفی برای دفاع از عملکرد خود باقی نمانده و سادهترین راه، متهمکردن دیگران است.

زنوزی مدعی است برای توهین به تراکتور برنامهریزی شده؛ ادعایی سنگین که اگر حتی یک درصد واقعیت داشت، باید با سند و از مسیر قانونی پیگیری میشد، نه در قاب یک برنامه تلویزیونی. این شیوه اتهامزنی نه دفاع است و نه مظلومنمایی؛ صرفاً تلاش برای منحرفکردن افکار عمومی از اصل ماجراست.
مسئله فقط زنوزی نیست؛ سؤال اینجاست: چرا باید دائماً دشمنی تولید کرد؟
آقای زنوزی، چرا اصرار دارید فضای فوتبال را به یک میدان جنگ دائمی تبدیل کنید؟
و خطاب به آقای کنعانیزادگان؛ شما بهعنوان مدافع وسط تیم ملی، چرا این آتش را شعلهورتر میکنید؟ تمسخر شادی گل شجاع خلیلزاده در جام حذفی، بعد از یک برد ساده مقابل مس، دقیقاً چه کمکی به فوتبال ایران میکند؟ این رفتارها قرار است الگوی چه نسلی باشد؟
زنوزی سالهاست ادعای تکراری «قهرمانیهای پرسپولیس با حمایت وزیر» را مطرح میکند. سؤال ساده است: تا کی؟ ادامه این حرفها جز ناامیدی، بیاعتمادی و القای بیعدالتی چه دستاوردی برای جامعه دارد؟ آیا فوتبال ایران با این روایتها سالمتر میشود یا فقط بذر کینه عمیقتر کاشته میشود؟
از فحاشی به بیرانوند و خانوادهاش در ورزشگاه قزوین چه سودی نصیب فوتبال ایران شد؟ توهین به خانواده یک بازیکن قرار است کدام زخم فوتبال را درمان کند؟
و یک پرسش قدیمی که هنوز بیپاسخ مانده: چرا تقریباً هر تیمی که به تبریز میآید، باید اذیت شود؟
چرا همیشه پای تنش، فحاشی و حاشیه در میان است؟ اینها اتفاق است یا نتیجه یک فضای ساختهشده؟
فوتبال ذاتاً کری دارد، رقابت دارد، هیجان دارد؛ اما این جنس از کریخواندن دیگر رقابت نیست، شبیه دشمنی سازمانیافته است. چرا باید تراکتور بهگونهای تعریف شود که هویتش دائماً در یک دوقطبی شکل بگیرد؟
تراکتور نه «ضد پرسپولیس» است و نه نیاز دارد هویتش را در نفی دیگران پیدا کند؛ همانطور که پرسپولیس هم نیست.
مردم این کشور کم مشکل ندارند. اما عدهای مشخص، آگاهانه یا ناآگاهانه، از ساختن این دوقطبیها نفع میبرند؛ از التهاب، از خشم، از نفرت. و تا زمانی که مدیران، بازیکنان و چهرههای تأثیرگذار مسئولیت کلام و رفتارشان را نپذیرند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت.
فوتبال با تهدید، اشک روی آنتن، اتهامسازی و روایت یکطرفه اداره نمیشود. تا وقتی پذیرش مسئولیت جایی در رفتار مدیران ندارد، نه عدالت برقرار میشود و نه آرامش به سکوها بازمیگردد.
رسانه ورزش مدیا هم در یادداشتی نوشت: بلافاصله پس از توقف تراکتور مقابل شمسآذر، مالک باشگاه با صدور بیانیهای شدیداللحن، تاج، فدراسیون و فوتبال ایران را تهدید کرد: «آقای تاج یا توان مدیریت فوتبال ایران را دارد یا اگر ندارد، باید کنارهگیری کند. اگر قرار است این روند ادامه پیدا کند، باشگاه تراکتور هیچ دلیلی برای حضور در این لیگ نخواهد یافت. فوتبالی که امکان مدیریت عادلانه در آن وجود ندارد، بهتر است اساساً تعطیل شود.»
انگار هر بار که تراکتور امتیازی از دست میدهد، اهالی فوتبال باید منتظر اعتراضهای تند زنوزی و ابوابجمعیاش باشند.
ظاهراً مالک متمول و متوهم باشگاه تبریزی به استفاده از رانت عادت کرده و توان پذیرش ناکامی را ندارد. او خیال میکند بهدلیل جیب پر از پول، مجاز است سازوکار فوتبال و زحمات سایر رقبا را زیر سؤال ببرد و بهجای حسابکشی از زیردستان، میز بازی را به هم بزند.
صحبت از کسی است که حضورش در فوتبال سبب بدنامی تراکتور و از آن بزرگتر سرزمین قهرمانپرور آذربایجان شده و تیم خواستنی تبریز را به بنگاه نفرتپراکنی و سکوهای یادگار را به حیاطخلوت هتاکها، تجزیهطلبها و بیوطنها تبدیل کرده است.
قصه تفرقه و نفاق حرف امروز و دیروز نیست. بیش از یک دهه پیش، علی دایی هشدار داد که آنچه در ورزشگاه تبریز میگذرد، ارتباطی به فوتبال ندارد.
آن کسانی که به خیال خام «تفرقه بینداز و حکومت کن» با این جریانِ بهشدت مشکوک و با شخص زنوزی مماشات میکنند، در واقع شاخهای را میبُرند که خود بر آن نشستهاند.
مالک تراکتور باید هم تاج را تهدید کند؛ او عادت کرده هرچه دلش خواست بگوید و هرچه بخواهد همان بشود. یک قلم همین لغو محرومیت تراکتور در بازی حذفی مقابل پرسپولیس به بهانه «سهو قلم»، برای بیآبرویی فدراسیون و تمامی ارکان انضباطیاش کافی است. در هر حال، این فرد با حمایتهای پیدا و پنهان تاج و نهادهای بالادستی به اینجا رسیده و حالا خود حضرات را آماج تهدید و توهین قرار داده است:
یکی بچهی گرگ میپرورید
چو پرورده شد، خواجه را بر درید
نظر کاربران
دمت خیلی گرم
چه چرت و پرتهایی چاپ شده مگر مسنولی وجود ندارد
تماما با جانبداری نوشته شده از طرف طرفداران جام های برنامه ریزی شده