تلویزیون با موفقیت شبهای تابستان را خنک کرد!
شبهای تابستان یکی از نقاط اتصال زمان به خاطرات خوب است. شبهای پخش زنده جام جهانی، فیلمهای روز دنیا و سریالهایی که تبدیل به اصلیترین دغدغه خانوادههای ایرانی در ساعات پایانی شب میشد.
برترینها: شبهای تابستان یکی از نقاط اتصال زمان به خاطرات خوب است. شبهای پخش زنده جام جهانی، فیلمهای روز دنیا و سریالهایی که تبدیل به اصلیترین دغدغه خانوادههای ایرانی در ساعات پایانی شب میشد. اما حالا این همه هزینه صرف میشود ولی اکثر سریالهای تلویزیونی شوق تماشا ایجاد نمیکنند. نمونهاش سه سریالی که فعلا روی آنتن هستند و با آسانگیری هم نمیتوان از تماشای آنها لذت برد. لذت؟ واقعا تحمل هر سه کار سختیست. در این مطلب که به کوشش رسانه "تیویبان" گردآوری شده نگاهی داریم به «مهمانکشی»، «حکایتهای کمال» و «آلا»؛ سریالهای تابستان سردِ تلویزیون.
مهمانکشی / شبکه یک
زندگی و زمانه مسلم بن عقیل چندین بار دستمایه سریالهای تلویزیونی شده. روایت مهمانکشی مفصل است و سراغ جزئیات بیشتری رفته. فعلا سریال فاقد کشش داستانی است و از نظر ساختاری نمیتواند مخاطب را به یک دوره تاریخی ببرد و سریال نقاط عطف دراماتیک به قدر کافی نداشته و شبیه تاریخ شفاهی بوده و سازندگان، شیوه گفتار بازیگران را به بیان امروزی نزدیک کردهاند. این کار به درستی انجام نشده و گاهی برخی شخصیتها بین گفتار کلاسیک و روز سرگردان هستند. مثلا در میان صحبت، "تفضل" به جای "بفرما" مورد استفاده قرار میگیرد! دیالوگها نیز عمق ندارند و گاهی بدیهی هستند؛ مثل جایی که مسلم از یار پیامبر (ص) میپرسد: «آن موقع بهتر بود یا الان؟!»
آزاددرباره این سریال معتقد است: وقتی بلد نیستید خواهش میکنم سریال تاریخی نسازید. از تمام لحاظ ضعیف؛ از انتخاب بازیگر و گریم تا خود متن.
جهانگیر هم معتقد است: توقع نداریم مثل میرباقری خفن باشید ولی لااقل یه ذره ازش یاد بگیرید.
حکایتهای کمال / شبکه دو
حکایتهای کمال که اقتباسی از کتاب حکایتهای کمال نوشته محمد میرکیانی است، به زندگی خانوادگی و اجتماعی کمال و دوستانش در آن دوران میپردازد. سریال در فضایی نوستالژیک و اجتماعی، زندگی کمال و اطرافیانش را در دهه 40 به تصویر میکشد. فصل دوم حکایتهای کمال باز هم با محوریت کمال روایت میشود و خط پررنگ داستان آغاز فعالیتهای انقلابی در دوره پهلوی است. نسخه سریالی کتاب توجهی به اقتضائات روز نداشته و نتیجه تبدیل به محصولی کلیشهای برای قشر میانسال و بدون جذابیت برای قشر نوجوان و جوان شده. قصه ضعیف و ملالآور، شوخیهای دم دستی، موقعیتهای کمدی باسمهای و قدیمی، حجم بالای سر و صدا و دعوا از "حکایتهای کمال" یک سریال شکست خورده ساخته است.
ساری نوشت: یادمه یه کتاب حکایت های کمال هم بود اونم تو مایه "قصههای مجید" بود دوسش داشتم، ولی سریالش رو نه!
آرزو هم این توئیت را منتشر کرده: میشد از این سریال یه کمدی جمع و جور بامزه درآورد اما خب اجرا واقعا ضعیفه.
آلا / شبکه سه
فرزندآوری خط اصلی سریال آلا است. این موضوع مرکزی با حضور چند زوج از سنسین مختلف و با شرایط گوناگون به همراه داستانهایی فرعی روایت میشود. "آلا" موضوعی مهم را به شکل بد دستمایه روایت قرار داده. مثلا حسرت نداشتن فرزند برای زنی میانسال، سوژهای نو نیست اما شکل مواجهه با آن میتوانست مخاطب را درگیر کند. سریال در همه موارد (مرد نابارور، کودکی که خانواده واقعیاش پیدا شده و ...) سراغ کلیشههای همیشگی رفته. موقعیت یک پسر میان دو دختر نیز با احتیاط تعریف میشود و افزوده دراماتیک مناسبی برای "آلا" نیستو موسیقی متن حس غم و استرس دارد و میزان استفاده از آن زیاد است. کاش برای قسمتهای باقیمانده اصلاح شود؛ چون نسبتی با امید جاری در قصه ندارد.
جیران درباره آلا مینویسد: سریال شبکه سه یعنی آلا فوقالعاده سرد و بی رح و خسته کنندهست.
و مهدی: سریال آلا در شبکه ۳ عجیبه؛ یک کلمه بازیگر حرف میزنه بعدش نیم ساعت موسیقی متن پخش میشه!
نظر کاربران
كي تلوزيون نگاه ميكنه؟؟؟؟؟
سریال آلا خوبه و هر شب نگاه می کنیم.