عملیات مامور خارجی در تهران به هندیترین شکل ممکن!
روزنامه فرهیختگان در شماره امروز خود به قلم ایمان عظیمی، گزارشی مفصل و انتقادی درباره فیلم ضدایرانی «تهران» محصول بالیوود منتشر کرده است.
روزنامه فرهیختگان در شماره امروز خود به قلم ایمان عظیمی، گزارشی مفصل و انتقادی درباره فیلم ضدایرانی «تهران» محصول بالیوود منتشر کرده است. طبق نوشته فرهیختگان، پرداختن به چنین اثری حتی در مقام نقد نیز کار سادهای نیست، چرا که حجم بیپایان صحنههای شلوغ، اطلاعات بیاهمیت و روایتهای بیمنطق آن بهحدی است که تماشاگر را خیلی زود از ادامه دیدن منصرف میکند و به این نتیجه میرساند که با فیلمی آماتور، مغشوش و توهینآمیز به شعور مخاطب مواجه است.
عظیمی در روایت خود یادآور میشود که سازندگان «تهران» ادعا دارند فیلمشان یک اثر ماجراجویانه و جاسوسی با نقشمایه استراتژیک در مواجهه با «دیگری» است، اما کافی است چند نمای ابتدایی دیده شود تا روشن گردد که نه با یک فیلم جدی، بلکه با محصولی سطحی، بیمنطق و فاقد حداقلهای هنری سروکار داریم؛ فیلمی که حتی برای لبخند زدن به شوخی مضحک سازندگان هم تماشاگر را قانع نمیکند.
اتهامسازی علیه ایران در سایه یک انفجار نمایشی
نقطه آغاز داستان فیلم انفجاری کوچک در نزدیکی سفارت رژیم صهیونیستی در دهلی نو است؛ انفجاری که به کشته شدن یک کودک منجر میشود. فرهیختگان مینویسد که این حادثه بهانهای میشود تا پلیس، رسانهها و نیروهای امنیتی هند انگشت اتهام را نخست به سمت پاکستان و سپس ایران بگیرند. اما در ادامه، با کنار رفتن نام پاکستان، ایران در مقام مظنون اصلی قرار داده میشود و بار دیگر کلیشههای نخنما در قالب روایتی شعاری و سطحی تکرار میگردد.
عظیمی با اشاره به قهرمانسازی از شخصیت «راجیو کومار» – افسر ارشد پلیس دهلی – مینویسد: نمایش مرگ دختر خردسال در بیمارستان، انگیزه شخصی و احساسی کومار را برای یافتن عاملان حمله شکل میدهد و او با سرهم کردن پازلهای داستان به این نتیجه میرسد که ایران عامل اصلی بوده است. به نوشته فرهیختگان، این همان نقطهای است که فیلم آشکارا به یک روایت تبلیغاتی علیه ایران تبدیل میشود و با تحریک احساسات مخاطب هندی، قهرمان داستان را در جایگاه ناجی و «تنبیهکننده» ایران قرار میدهد.
بالیوود و تقلید خام از ژانر جاسوسی غربی
فرهیختگان در تحلیل کلی ساختار اثر تأکید میکند که سینمای تجاری هند هرچند شهرتی عالمگیر دارد، اما فاقد توانایی و تجربه لازم برای ورود به ژانرهای جدی و پیچیده مانند فیلم نوآر یا تریلرهای جاسوسی است. فرهیختگان مینویسد: برخلاف سینمای آمریکا که پشتوانه تاریخی و فرهنگی ساخت چنین آثار را دارد، بالیوود صرفاً با تقلید خام و ناپخته تلاش کرده خود را وارد این میدان کند، اما نتیجه چیزی جز محصولی ناقص و مضحک نیست.
فیلم «تهران» از همان ابتدا در شخصیتپردازی شکست میخورد. کارگردان حتی زحمت طراحی منطقی برای قهرمانها و ضدقهرمانها را هم به خود نداده و با مجموعهای از آدمکهای بیهویت، داستانی پر از ایراد را روایت میکند. این روزنامه تأکید میکند که ایرادات راکوردی فاحش، منطق ازدسترفته صحنههای اکشن، و اجرای غلط کارگردان در نمایش درگیریها، تنها بخش کوچکی از ایرادات فنی فیلم هستند.
دیالوگهای مضحک و شخصیتهای غیرایرانی
فرهیختگان در ادامه مینویسد: یکی از مهمترین مشکلات «تهران» بیتوجهی کامل سازندگان به محیط و سوژه است. بهطوریکه اتفاقات نیمه دوم فیلم ظاهراً در ایران و تهران رخ میدهد، اما فضاسازی و لوکیشنها بیش از آنکه یادآور خیابانهای تهران باشند، شبیه پایتختهای اروپایی هستند. به نوشته فرهیختگان، کارگردان حتی کوچکترین تلاشی برای شناخت ایران یا حداقل تماشای چند فیلم و گزارش خبری از این کشور نکرده و نتیجه آن، صحنههایی مضحک و دور از واقعیت است.
این روزنامه همچنین میافزاید: دیالوگگویی شخصیتهای بهاصطلاح ایرانی به اوج فاجعه بدل شده است. بدمن اصلی، یعنی «افشار»، تا حدی سلیس حرف میزند اما فرمانده نظامی با لهجهای شبیه ایرانیان لسآنجلس سخن میگوید. دیگر شخصیتها نیز نهتنها ایرانی نیستند بلکه حتی تلفظ کلمات ساده فارسی را هم بهزور از دهان بیرون میآورند. به اعتقاد فرهیختگان، این ضعف عجیب، محصول را از هرگونه باورپذیری تهی ساخته است.
فرهیختگان در بخش دیگری از گزارش خود، به استفاده ناشیانه و بیقاعده از نسخههای رایگان هوش مصنوعی در طراحی پسزمینه اشاره میکند و مینویسد که کارگردان حتی در انتخاب تابلوهای شهری هم ناکام مانده است؛ چرا که کلمات بیمعنی روی تابلوها نهتنها به باورپذیری اثر کمکی نمیکنند، بلکه تمسخری آشکار از مخاطب و توهینی به شأن سینما هستند.
سردرگمی سیاسی هند در قبال ایران و اسرائیل
در جمعبندی این گزارش، عظیمی نتیجه میگیرد که فیلم «تهران» نه در انتقال مواضع رسمی دولت هند موفق بوده و نه در جایگاه یک اثر سینمایی ارزشمند قرار میگیرد. به نوشته نویسنده فرهیختگان، سردرگمی سیاسی هند در قبال ایران و اسرائیل در بطن فیلم نیز مشهود است: هند از یکسو خود را دوست اسرائیل معرفی میکند و از سوی دیگر منافعش با ایران را نادیده نمیگیرد؛ به همین دلیل فیلم به جای ارائه یک موضع روشن، صرفاً با حذف یک قطب منفی منفور در میان نیروهای ایرانی، تلاش میکند موضعی نیمبند و مبهم اتخاذ کند.
عظیمی در پایان یادآور میشود که «تهران» نهتنها تصویری تحریفشده از ایران ارائه میدهد، بلکه نشاندهنده ضعف ساختاری و فنی سینمای بالیوود در ورود به حوزههایی است که هیچ شناخت تاریخی و فرهنگی از آنها ندارد. این روزنامه مینویسد: «تهران» بیش از آنکه یک فیلم استراتژیک و ژانری باشد، تلاشی مذبوحانه و شکستخورده است؛ تلاشی که نتیجهاش صرفاً مضحکهای برای سینمای هند و توهینی آشکار به تماشاگران است.
نظر کاربران
در سخیف بودن سینمای هند و این فیلم که شکی نیست .یادمه فیلمی ساخته بودن که در اون گروهی تروریست دریک کشور عربی (لابد تشبیهی بوده از داعش)هندی ها رو گروگان گرفته بودن و سلمان خان ماموریت پیدا میکنه که نجاتشون بده .بعد از موفقیت در صحنه آخر فیلم به همراه زن های هندی شروع میکنه رقصیدن و اواز خوندن.
اونایی که فیلم را نگاه می کنن این چیزارو نمی فهمنن و فقط خاطره بد از ایران تو ذهنشون میمونه. چطور یه کشور به خودش اجازه میده به یه کشور دیگه اینقدر راحت توهین کنه.