برای پیام صادقیان که گندش را درآورده
«گندش را درآوردي»؛ اصلا انگار اين اصطلاح را ساختهاند كه در چنين روزي با تمام قهر و غضبت آن را بكوبي توي صورت پيام صادقيان و همه دق و دليات را سر لوسترين فوتباليست ۱۰ سال اخير ايران خالي كني.
طرفداری: اين مملكت انگار در همه عرصههايش از ورزش تا فرهنگ و هنر و از سياست تا علم و فناوري تبديل به جولانگاه مدعيان توخالي شده است؛ كساني كه با دستان تهي، ادعاهاي بزرگ دارند و خودشان را محور دنيا ميدانند. حالا حكايت يكي مثل پيام صادقيان هم در فوتبال ايران از همين قرار است؛ بازيكني كه در زندگي حرفهاياش دقيقا «هيچ» دستاوردي نداشته، اما منممنم كردنهايش تمامي ندارد. نه يك قهرماني و يك قاب مشترك با جام، نه يك گل و حتي يك پاس گل در داربي، نه يك بازي ملي درست و حسابي، نه يك عنوان فردي قابل اتكا و نه حتي پيشنهادي جدي از يك تيم خارجي؛ دنياي پيام صادقيان هنوز يك حادثه مهم و خوشايند هم ندارد، اما رفتارهاي استاد حتي از دوران اوج كريس رونالدو هم متكبرانهتر است. بدبختي يعني اينكه «هوادار» باشي و براي تماشاي چنين پديدهاي پول بليت و اياب و ذهاب بدهي!
رفتارهاي يكي مثل پيام صادقيان، فرياد فقر حرفهايگري در فوتبال ايران است. تنها با نگاهي گذرا به مجموعه جبههگيريهاي اين بازيكن در چند روز گذشته، ميتوان فهميد فوتبال كشور به چه فلاكتي افتاده و چه كساني در آن تركتازي ميكنند. او دو روز قبل از بازي با پيكان گفت خودش هم ميداند كه بازيكن ۹۰ دقيقهاي نيست و درخشان حق دارد تعويضش كند، با اين وجود بعد از خروج از ميدان در اين مسابقه واكنش قهرآميزي داشت و در رختكن هم گردوخاك به پا كرد. جالبتر اينكه صادقيان يك ساعت بعد از بازي به يك خبرگزاري ميگويد هيچ مشكلي با درخشان نداشته و آماده درخشش در داربي است، اما دو ساعت بعد روي صفحه شخصياش در اينستاگرام پيغامي پر از دلخوري و دال بر خداحافظي از پرسپوليس منتشر ميكند! اين هواي ابري، اين ذائقه ملون و اين اخلاق كودكانه، كاراكتر كسي را تشكيل ميدهند كه مثلا قرار است يكي از آيندهسازان فوتبال ايران باشد. آخ كه نفرين بر آينده، اگر بنا باشد چنين تحفههايي با خودش سوغات بياورد.
ميگفتند پيام صادقيان هم مثل علي كريمي است؛ نابغه غرغرو كه يك بار بايد سرش به سنگ بخورد تا حساب كار دستش بيايد. اين معادله اما از همان نخستين جملهاش غلط بود. كريمي از اولين بازيهايش براي پرسپوليس بارها كيفيت جادويياش را به رخ كشيد. مردي كه نصف بازيكنان تراكتور را روي زمين ناهموار تبريز به هم دوخت و گل زد، در همان فصل اول براي تيمش جام قهرماني گرفت و مشتريان اروپايي را به تهران كشاند. پيام صادقيان اما چه كرده است يا چه دارد كه شايسته اين همه توجه باشد؟ كسي كه از صدقه سر قحطي استعدادها در فوتبال ايران براي خودش مختصر اسمي فراهم كرده، اول فصل با حركت ناشيانهاش خانه روياهاي علي دايي را خراب كرد و حالا همان سناريو را در مورد حميد درخشان به اجرا درميآورد. سوال اساسي اما اين است كه يكي مثل صادقيان چه گلي به سر پرسپوليس زده كه اين تيم بايد اين همه به خاطرش تاوان بدهد؟
در فوتبال عمدتا ديمي ايران، به ندرت كار آكادميك و سازماني صورت ميگيرد، اما در مورد همين نمونههاي نادر هم متاسفانه انبوهي از شك و ترديدها وجود دارد. اگر خيلي از بازيكناني كه از آكادمي فولاد بيرون آمدند در مظان اتهام دريافت معافيت جعلي هستند، در مقابل مسوولان آكادمي ذوبآهن هم بايد سرشان را بالا بگيرند و به تربيت «اخلاقي» كساني مثل صادقيان و مسلمان افتخار كنند! عجيب اينكه باشگاه اصفهاني براي اين دو بزرگوار حق رشد هم ميخواهد. واي به حال فوتبال اين مملكت اگر ستارههاي رشيدش اينها باشند.
رفتارهاي يكي مثل پيام صادقيان، فرياد فقر حرفهايگري در فوتبال ايران است. تنها با نگاهي گذرا به مجموعه جبههگيريهاي اين بازيكن در چند روز گذشته، ميتوان فهميد فوتبال كشور به چه فلاكتي افتاده و چه كساني در آن تركتازي ميكنند. او دو روز قبل از بازي با پيكان گفت خودش هم ميداند كه بازيكن ۹۰ دقيقهاي نيست و درخشان حق دارد تعويضش كند، با اين وجود بعد از خروج از ميدان در اين مسابقه واكنش قهرآميزي داشت و در رختكن هم گردوخاك به پا كرد. جالبتر اينكه صادقيان يك ساعت بعد از بازي به يك خبرگزاري ميگويد هيچ مشكلي با درخشان نداشته و آماده درخشش در داربي است، اما دو ساعت بعد روي صفحه شخصياش در اينستاگرام پيغامي پر از دلخوري و دال بر خداحافظي از پرسپوليس منتشر ميكند! اين هواي ابري، اين ذائقه ملون و اين اخلاق كودكانه، كاراكتر كسي را تشكيل ميدهند كه مثلا قرار است يكي از آيندهسازان فوتبال ايران باشد. آخ كه نفرين بر آينده، اگر بنا باشد چنين تحفههايي با خودش سوغات بياورد.
ميگفتند پيام صادقيان هم مثل علي كريمي است؛ نابغه غرغرو كه يك بار بايد سرش به سنگ بخورد تا حساب كار دستش بيايد. اين معادله اما از همان نخستين جملهاش غلط بود. كريمي از اولين بازيهايش براي پرسپوليس بارها كيفيت جادويياش را به رخ كشيد. مردي كه نصف بازيكنان تراكتور را روي زمين ناهموار تبريز به هم دوخت و گل زد، در همان فصل اول براي تيمش جام قهرماني گرفت و مشتريان اروپايي را به تهران كشاند. پيام صادقيان اما چه كرده است يا چه دارد كه شايسته اين همه توجه باشد؟ كسي كه از صدقه سر قحطي استعدادها در فوتبال ايران براي خودش مختصر اسمي فراهم كرده، اول فصل با حركت ناشيانهاش خانه روياهاي علي دايي را خراب كرد و حالا همان سناريو را در مورد حميد درخشان به اجرا درميآورد. سوال اساسي اما اين است كه يكي مثل صادقيان چه گلي به سر پرسپوليس زده كه اين تيم بايد اين همه به خاطرش تاوان بدهد؟
در فوتبال عمدتا ديمي ايران، به ندرت كار آكادميك و سازماني صورت ميگيرد، اما در مورد همين نمونههاي نادر هم متاسفانه انبوهي از شك و ترديدها وجود دارد. اگر خيلي از بازيكناني كه از آكادمي فولاد بيرون آمدند در مظان اتهام دريافت معافيت جعلي هستند، در مقابل مسوولان آكادمي ذوبآهن هم بايد سرشان را بالا بگيرند و به تربيت «اخلاقي» كساني مثل صادقيان و مسلمان افتخار كنند! عجيب اينكه باشگاه اصفهاني براي اين دو بزرگوار حق رشد هم ميخواهد. واي به حال فوتبال اين مملكت اگر ستارههاي رشيدش اينها باشند.
پ
نظر کاربران
جانا سخن از زبان ما میگویی.