پرسپولیس تغییر چهره میدهد
گاهیوقتها نمیشود. یعنی طرف سعیاش را میکند اما خب نمیشود.
درخشان هم از اين قاعده مستثني نيست. او ميخواست در پرسپوليس نتايجي بهتر از علي دايي بگيرد اما نگرفت. شايد يكي از دلايل رفتن بيش از اندازه درخشان در گوشه رينگ اين باشد كه او با روشهاي عجيب و غريبي به پرسپوليس آمد. نحوه آوردن درخشان در تمرين پرسپوليس و حضور علي دايي در ورزشگاه درفشيفر طوري سطح انتظارها را از درخشان بالا برد كه پرسپوليسيها گمان ميكردند حتماً با حضور او اوضاع اين تيم كن فيكون خواهد شد اما نشد.
در پرسپوليس نه تنها در بر همان پاشنه چرخيد كه اوضاع بدتر هم شد. نه نتايج پرسپوليس در ليگ تغيير كرد، نه كيفيت بازيهاي پرسپوليس متحول شد و نه اين تيم در جامحذفي عاقبت بهخير شد. اينكه درخشان بازيهاي پرسپوليس را زيبا ميبيند و از بازيكنانش هم راضي است چندان جاي تعجب ندارد. همه مربيان بازهايهاي تيمشان را اينگونه ميبينند و طبعاً مربيان ايراني، حاضر به انتقاد از خود و تيمشان نيستند. از درخشان نيز توقعي بيش از اين نداريم. او بازيهاي تيمش را خوب و بهتر از همه تيمها ميبيند و اين كيفيت و اين نتايج را لابد ميپسندد.
با هم دعوا كه نداريم. درخشان آنطور فكر ميكند و ما هم جور ديگر. نه قرار است يقه همديگر را بگيريم و نه امكان دارد تفكر هم را عوض كنيم. در اينجا فقط ميماند يك نكته بسيار مهم؛ اينكه كار حميد درخشان با پرسپوليس يا در پايان اين فصل تمام ميشود يا قبل از پايان فصل، يك مربي ديگر جانشين او ميشود. هر كدام از اين دو اتفاق رخ بدهد، باز نميشود درباره آينده پرسپوليس قضاوت كرد.
پرسپوليس درست از همان روزي ديگر پرسپوليس نبود كه تيم سال ۸۷-۸۶ متلاشي شد. پس از آن ديگر هيچ كدام از مربيان متعددي كه هدايت اين تيم را برعهده گرفتند از عهده اين تيم برنيامدند. هر كس جاي درخشان را ميگيرد (اطمينان داريم كه كار او با پرسپوليس تمام شده است، چه او بخواهد يا نخواهد و چه قبول كند يا نكند) بايد شروع به ساختن يك تيم جديد كند. پرسپوليس نياز به يك تغيير چهره اساسي دارد، نياز به يك پوست اندازي كامل و اين اتفاق بايد در پايان همين فصل رخ بدهد.
ارسال نظر