۱۰۹۴۷۹
۵۰۳۳
۵۰۳۳
پ

از فیروز کریمی تا ممد مایلی!

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

مربیان فوتبال ایران هر کدام خصوصیات برجسته ای دارند که آنها را از دیگر همکارانشان متمایز می کنند. یافتن نقاط ضعف و قوت این مربیان در شناخت کامل از آنها به وجود خواهد آمد.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین





مجله تماشاگر: مربیان فوتبال ایران هر کدام خصوصیات برجسته ای دارند که آنها را از دیگر همکارانشان متمایز می کنند. یافتن نقاط ضعف و قوت این مربیان در شناخت کامل از آنها به وجود خواهد آمد. چه بسا بسیاری از این مربیان مردان واقعی عرصه مربیگری نیستند اما اتفاقات عجیب و غریب فوتبال ایران، آنها را به این عرصه کشیده است که منجر به شهرت و ثروت بعضی از آنها شده است. در زیر ما به معرفی تحلیلی از سیاست ها و اصول مربیگری مربیان ایرانی لیگ برتر و همچنین کارلوس کی روش پرداختیم تا شناخت بهتری از آنها ارائه دهیم.

امیر قلعه نویی

اگر قرار باشد از بین مربیان لیگ برتر یک نفر را به عنوان سیاستمدار موفق معرفی کنیم آن شخص نه علی دایی است و نه محمد مایلی کهن، بلکه بدون شک امیر قلعه نویی بچه نازی آباد است. مردی که همه جاذبه های یک سیاستمدار را دارد. حرف ها و کارها، بازی با مهره های برنده و بازنده، قهر و آشتی با دوست و دشمن از او یک مربی سیاستمدار کارکشته ساخته است که حتی در بدترین فصل مربیگری اش هم نزد بخشی از هواداران استقلال از خود یک قهرمان ساخته است.

قلعه نویی در مقام معرفی خودش در مقابل کارلوس کی روش خود را به عنوان یک بچه نازی آبادی معرفی می کند، اما در کنفرانس های مطبوعاتی بیشتر در نقش یک مربی اروپایی منتقد وضع موجود پیش می رود و مایل است همیشه از نمونه اروپایی و ترجیحا لورکوزن خاطراتی تعریف کند یا گاهی مایل است نقل قول ها و جملات زیبایی از این و آن ارائه دهد، بدون آنکه مطمئن باشد آن سخن زیبا از آن دکتر شریعتی است یا دکتر مصدق.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

او در کارش سعی می کند به عنوان یک مربی به روز اروپایی معرفی شود. به جز خاطرات لورکوزن و تعریف از وضعیت فوتبال اروپا، او از یک تیم کامل دستیار برخوردار است که مجموع دریافتی های این تیم از خودش هم بیشتر است (به طور مثال این فصل قلعه نویی یک میلیارد و سیصد گرفت و تیم کادر فنی اش یک میلیارد و هفتصد قرارداد بست).

البته بعضی از این دستیاران تنها به دلایل فنی در کادر فنی جای ندارند. بعضی افراد نقش سفیران قلعه نویی را ایفا می کنند و معمولا برای او در خارج از کشور دنبال کار می گردند. امید طیری که قبلا با قلعه نویی کار می کرد در ازبکستان به دنبال همکاری پاختاکور با امیر بود. کریم بوستانی هم زمانی در امارات مربی گلرها بود و به چند تیم اماراتی از جمله بن یاس پیشنهاد همکاری با قلعه نویی را داد.

بعضی دیگر از اعضای کادر فنی وظایف خاص خودشان را دارند یا به دلیل جلوگیری از انتقادات به تیم اضافه شدند. ستار همدانی که سال های آخر بازی اش با سال های اول مربیگری قلعه نویی مصادف بود و از تیم استقلال کنار گذاشته شده بود، حالا به مدافع پروپا قرص امیرخان مبدل شده که وظیفه مصاحبه علیه پیشکسوتان استقلال را برعهده دارد.

شاهرخ بیانی هم در دوران بازی به دلیل مسئله بازوبند با قلعه نویی اختلاف داشت و با حکمی که در استقلال گرفته انتقادات را کنار گذاشته و مدافع سرمربی استقلال شده و به تازگی هم معتقد شده هیچ کس مثل قلعه نویی به درد استقلال نمی خورد.

قلعه نویی سعی می کند با دشمنان و منتقدان خود روابط بهتری پیدا کند. هر چند خیلی ها او را عامل اصلی به زیر کشیدن همه آنها می دانند. او پیشقدم دوستی با علی دایی شد، بعد از درگیری لفظی با مایلی کهن سعی می کند از در دوستی با او وارد شود. منصور پورحیدری را هم که بنا به گفته پرویز مظلومی نگذاشتند در دو برهه مختلف در استقلال کار کند حالا با امیر مراودات خوبی دارد. شاید اگر ناصر حجازی هم چند صباحی دیگر زنده بود روابط بهتری با امیر پیدا می کرد. همینطور که نیکبخت واحدی که عامل جدایی اش را قلعه نویی می دانست هم به تیم ملی زمان خودش دعوت کرد و هم در دوران افولش به تیم استقلال بازگرداند.

او سعی می کند در روابط خودش با بازیکنان، خودش را در مقام یک پدربزرگ سنتی جا بزند. از همین رو همیشه با بازیکنان درگیری های لفظی پیدا کرده است و القاب خاصی به آنها می دهد. یکی دو بار از درگیری لفظی فراتر رفت و مانند حسین کوشکی به قصد کتک زدن هم حمله ور شد.

قلعه نویی در فصل دوازدهم از میثم بائو و ایمان موسوی و فرزاد حاتمی تا جواد نکونام را در مصاحبه های مطبوعاتی از دم تیغ گذراند. او آنچنان از وضعیت ناراحت بود که دست آخر برای بلند کردن جام هم در ورزشگاه حاضر نشد.

حنیف عمران زاده، سیاوش اکبرپور، امیرحسین صادقی، خسرو حیدری سوگلی های قلعه نویی هم چند باری با او درگیری داشتند. او با آنها راحت تر صحبت می کند و به طور مثال این حق را به خود می دهد که به صادقی بگوید خجالت بکشد یا مانع از حضور حنیف در تمرینات شود. قلعه نویی در روابط با کسانی که چندان با آنها میانه ای ندارد سیاستمدارانه تر برخورد می کند.

مهدی رحمتی قبل از حضور قلعه نویی در فصل دوازدهم منتقدش بود و حتی قصد جدایی داشت ولی حالا با هم روابط خوبی دارند و با وجود اشتباهات متعدد در لیگ برتر هم هرگز این رابطه مخدوش نشد. مجتبی جباری هم در بازی تراکتور و استقلال فصل یازدهم با قلعه نویی درگیر شد اما در فصل دوازدهم روابط شان فوق العاده بود و در فصل سیزدهم بعد بازی رفت سپاهان و استقلال، جباری به شدت از امیر تعریف کرد.

آندو تیموریان هم زمانی به طعنه آقای بولتون خوانده می شد به سوگلی قلعه نویی در فصل سیزدهم بدل شد. فرهاد مجیدی هم سعی کرد در ظاهر روابط خودش را در تمرینات و بازی ها با قلعه نویی خوب نشان دهد تا قلعه نویی بتواند مدیریتش را به رخ بکشد.

فیروز کریمی

او گاهی در حد یک منتقد شیرین زبان بیرون می آید که طنز قوی دارد و می توان به مانند مجله گل آقا از او تقدیر کرد یا از او خواست که در برنامه های تلویزیونی شرکت کند یا حتی بازیگر شود؛ گاهی نیز با مغلطه، فرافکنی و رفتارهای زشت از خودش یک شخصیت ناجور درست می کند که منتقدانش به او لقب دلقک بدهند.

در مورد فیروز کریمی حرف و حدیث های بسیاری است. او را یکی از مربیان منشوری و سردسته ف.ک های معروف ایران می دانند. اکثر مدیرانی که با او کار کردند چندان خاطره خوبی از او ندارند چون معتقدند کریمی همیشه در نوع قرارداد بستن بازیکنان دخالت دارد و حتی امیر عابدینی در داماش مدعی شد که او با بازیکنان سر و سری دارد و با بازیکنان در یک آرایشگاه قرارهای خود را می گذاشت و حق پاداش های بازیکنان را برای خودش برمی داشت.

مدیرعامل تیم سنگ آهن بافق، فیروز کریمی را به آوردن بازیکنان مصدوم و پا به سن گذاشته با قیمت زیاد برای گرفتن پول از آنها متهم کرد. هیچکدام از این اتهامات ثابت نشده ولی چند مسئله در مورد او صدق می کند که پرونده اش را کمی تیره می کند.

فیروز کریمی به بازیکنان خارجی اعتقادی ندارد و از آن بدتر با آنها خوب هم رفتار نمی کند. در چند سال گذشته هیچ کدام از بازیکنان خارجی در لیست فیروز کریمی بازی نمی کردند. البته گاهی نیز به مسخره کردن بازیکنان تیمش هم می رسد.

او در صورت نتیجه نگرفتن، همه بازیکنان را بعد از بازی دور زمین می دواند و گاهی با اسم آنها هم شوخی می کند. در روزهای آخری که در پیکان بود به شوخی می گفت که اگر جا داشت هفتاد بازیکن پیکان را تعویض می کرد چون روی هر بازیکن دست می گذارد، یک بازیکن دیگر بازی بدش بیشتر به چشم می آید.

البته گاهی شوخی و طنزهای فیروز کریمی به درد هم می خورد. حرف های نیمه شوخی و جدی اش در مورد ۱۲ سال حضور کارگر افغانی در ساخت ورزشگاه ثامن کمی کارها را برای ساخت آن سریع تر کرد یا برق ورزشگاه حافظیه که فیروز کریمی مدعی شده بود برای دیدن ناظر از چراغ قوه استفاده کرده، بعدها بهتر شد.

یحیی گل محمدی

کاپیتان دوم سابق تیم ملی همچون دوران بازی، شخصیتی آرام در دوران مربیگری نشان می دهد. هر چند خودش معتقد است که در تمرینات وضعیت فرق می کند، با اینحال خیلی ها معتقدند یحیی با وجود این آرامش ظاهری، خیلی شخصیت متفاوتی دارد که نمونه آن در اقدام برای کنار گذاشتن مهدوی کیا مشخص است. او در کل خیلی علاقه ای به کار با ستارگان و بازیکنان بزرگ و باتجربه تیم ندارد. در فصل گذشته به جز مهدوی کیا، کاظمیان و معدنچی را هم از لیست بازی خارج کرد. امسال هم با بازیکنان شاخص نفت چون سوشا مکانی و رضا نوروزی به مشکل برخورد.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

یحیی در دوران سرمربیگری اش در پرسپولیس در مدیریت بازیکنان تبحر چندانی نداشت. بازیکنان خارجی لیست همیشگی بازیکنان تعویضی او را شامل می شدند و او انگار تنها مارکو پروویچ و ولاتکو را حریف بود.

مجید جلالی

آقامعلم که به مجید کامپیوتر هم در فوتبال ایران معروف است نه کار معلمی کرده است و نه آشنایی چندانی با تکنولوژی دارد و بنا به گفته خودش در حد روشن و خاموش کردن از کامپیوتر اطلاع دارد. جلالی از آن دست مربیانی است که در عین آرام بودن، جنجال های زیادی به وجود آورده است.

از نامه به رئیس جمهور برای برکنار کردن مربیان خارجی، صحبت ها در مورد دوپینگ بازیکنان استقلال اهواز و احتمال تبانی داوران به سمت تیم های حریف به طوری که علنا قضاوت محسن قهرمانی در بازی پرسپولیس و تراکتور را عامدانه به نفع حریف تفسیر کرده بود. او قضاوت های داوران را تا هفته ها به رخ می کشد. به طور مثال در شهید قندی یزد تا هفته ها از اشتباه داور در اولین هفته کارش با این تیم حرف می زد و همان را عامل اصلی سقوط تیمش می دانست.

جلالی در چند سال گذشته موفقیت های چندانی به دست نیاورده و همین موجبات برکناری های متوالی اش را به دست داده. او هر چند سعی می کند با هواداران رابطه مناسبی پیدا کند اما هیچ وقت فرصت لازم را برای ایجاد یک رابطه مناسب به وجود نمی آورد، به طوری که بعد از سه سال حضور در فولاد خوزستان توسط هواداران هو می شود یا در تبریز که سعی می کند حتی آذری هم یاد بگیرد و با هواداران تعامل خوبی داشته باشد، در ورزشگاه بارها اذیت می شود.

او هنگام مسابقه جنجال چندانی نمی کند و معمولا بیشتر وقت خود را به انجام توصیه های تاکتیکی می پردازد اما در کنفرانس های مطبوعاتی بیشتر خارج از مسابقه صحبت می کند.

حسین فرکی

تا سال های گذشته ما او را همیشه در مقام دستیاری مشاهده می کردیم و هیچ وقت فکر نمی کردیم که در عرض چند سال دوباره او را در صحنه اول فوتبال کشور ببینیم. فرکی حتی در پاس تهران سال ۷۹ به صورت تشریفاتی مقام سرمربیگری داشت و همه کارها زیر نظر حسین حبیبی انجام می شد اما این فرکی بود که بعد از ۴ هفته از کار برکنار شد.

در آن زمان روزنامه ها نوشتند که حسین فرکی نباید به خاطر سرمربیگری که در حدش نیست دستیاری تیم ملی را رها می کرد. با اینحال حضور ایوانکوویچ بازگشت او را دوباره به تیم ملی فراهم کرد و حتی هدایت تیم امید ایران هم بعد از مسجل شدن حذف از المپیک به او سپرده شد.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

با رفتن ایوانکوویچ هم دوره فوتبال این مربی فوتبال به انتها رسید و کمتر کسی به او توجهی داشت چون خیلی ها معتقد بودند که او تنها برای انجام کارهای کششی وارد تیم ملی شده است و تبحر دیگری ندارد. با اینحال چند سال خانه نشینی فرکی، او را دوباره وارد مربیگری کرد و هدایت تیم کاوه به او سپرده شد و کم کم خودش را نشان داد.

فرکی آرام و سر به زیر است. میل چندانی به درگیری های لفظی ندارد و چندان هم خودش را درگیر داوران نمی کند. با اینحال شخصیت آرامش هم باعث نمی شود که مسائل چون سنگ زدن به او را شاهد نباشیم.

محمود یاوری

به عنوان کسی که در سطح اول فوتبال ایران از همه مربیان قدیمی تر است با اکثر تیم ها به جز تیم های اصلی پایتخت خاطره دارد. شاید اگر مورینیو با محمود یاوری آشنا شود همان لقب اعطایی به کلودیر رانبری (پیرمرد بی افتخار) را به یاوری هم خواهد داد و البته یاوری هم در آن صورت مقابل اش کم نخواهد آورد.

یاوری آنقدر در این سال ها تیم عوض کرده که شمارش آن از دستش خارج شده است. به جز این فصل که به یکباره از تیم مس جدا شد و به تیم سپاسی پیوست، در فصول قبل هم در وسط فصل تیمی را ترک کرده و به تیم دیگری پیوسته بود.

یاوری در مصاحبه های مطبوعاتی معمولا ضد مربیان مقابل حرف هایی به زبان می آورد و از وقت کشی، عدم انجام بازی های جوانمردانه و اقدامات دیگر آنها انتقاد می کند. او چند بار با قلعه نویی و دایی سر بازی فیرپلی به مشکل برخورد و دست آخر اعلام کرد که دیگر به علی دایی احترام نظامی نمی گذارد.

غلام پیروانی

مربی خوش ذوق و خوش قریحه شیرازی چند سالی است که در هر تیمی مربیگری کرده با شکست مواجه شده و نتوانسته به کار خودش ادامه بدهد. پیروانی به خاطر کار با جوانان در سپاسی توانست محبوبیت قابل توجهی در کشور به دست بیاورد. البته نوع سخنان او هم قابل توجه بود. استعداد در شعرخوانی به خصوص حافظ خوانی از او یک مربی کاریزماتیک ساخت و حتی مشکلات فنی او را تا حدود زیادی تحت الشعاع قرار داد.

تیکه کلام های تکراری او مثل «خدا وکیل»، «بینی و بین الله» و «امیدوارم من اشتباه کرده باشم» هنوز نزد جامعه تکرار می شود. او معمولا از داوری گلایه می کند، هر چند در ظاهر مدعی است که امیدوار است او اشتباه کرده باشد.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

تلاش برای مقایسه مع الفارق سپاسی با دیگر تیم ها هم از حرف های همیشگی پیروانی بود. او همیشه تیم مقابل را با عدد و ارقام به چالش می کشید. زمانی که سپاسی در اوج بود او حتی به بازیکنانش بعد از گل های سوم و چهارم دستور می داد که دیگر گل نزنند.

دو مربی متفاوت

افشین ناظمی و علی نظرمحمدی دو سرمربی بومی فصل سیزدهم داماش تنها در هم زبانی با یکدیگر شباهت دارند وگرنه دو شخصیت متفاوت محسوب می شوند. افشین ناظمی یک مربی آرام و به دور از جنجال محسوب می شود که در دوران بازی اش بیشتر شبیه افشین پیروانی بود، در حالی که الگوی فوتبال علی نظرمحمدی بیشتر تلفیقی ضعیف شده از عابدزاده و خوزه لوییز چیلاورت و نوع مربیگری هر دو این را به خوبی نشان داد.

افشین ناظمی که دوره های مربیگری را گذرانده و با مربیان زیادی هم کار کرده بود از نظر فنی در درجه بالاتری قرار داشت اما نظرمحمدی شور و هیجان خاصی را به نیمکت تیم آورده بود. نظرمحمدی در دوران بازی هم یک گلر جنجالی محسوب می شد و همیشه مایل به کری خوانی و تمارض بود. البته هر دو مربی در یک چیز دیگر هم شباهت داشتند؛ اینکه امیر عابدینی از دور آنها را مدیریت می کرد و در ترکیب تیم دخالت می کرد.

محمد مایلی کهن

مایلی کهن در همه مصاحبه ها علیه مربیان خارجی و از پتانسیل بالای مربیان داخلی حرف می زند، ولی تقریبا در برابر همه مربیان داخلی قرار گرفته است و مشخص است که منظور از مربی داخلی کسی جز خودش نمی تواند باشد.

سرمربی سابق تیم ملی در مورد علی دایی تقریبا هر ادعایی را بر زبان آورده است و او را متهم به بی تعصبی، دروغگویی، قلدری، مافیا بودن، تبانی، دسیسه، توطئه، فامیل بازی، پول خوری و توهین به دیگران کرده است.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

درباره دیگر مربیان هم مثل فیروز کریمی، قلعه نویی، اصغر شرقی، علی پروین، ناصر حجازی و افشین قطبی هم مصاحبه ها و بیانیه های تندی صادر کرده که به نوعی او در مقابل اکثر مربیان معرفی کرده است.

در عرصه باشگاهی مایلی کهن تقریبا هیچ افتخاری ندارد و متخصص سقوط تیم ها محسوب می شود. خیلی ها معتقدند که او با لابی و تلاش برای معرفی خود به عنوان یک مربی اخلاق مدار سعی بر بلندپروازی دارد.

دوستی و حمایت اش از آقای احمدی نژاد در دولت قبلی باعث شده بود که او را به تلاش برای کسب کرسی مربیگری تیم ملی بدانند. البته مایلی کهن تفاوت هایی با مدیران مذهبی دارد که قسمتی از آن را در معرفی فرد محبوبش در برنامه نود نشان داد.

منصور ابراهیم زاده

سرمربی اصفهانی راه آهن را یکی از بادانش ترین مربیان چند سال اخیر فوتبال ایران می دانند. وقتی در تیم سپاهان در کنار لوکا بوناچیچ مقام دستیاری داشت و با این تیم تا فینال لیگ قهرمانان هم بالا آمد خیلی ها بر هوش بالا و دانش فراوانش صحه می گذاشتند و همین موجب صعودش در امر سرمربیگری شد و او توانست با ذوب آهن نتایج خوبی بگیرد.

شخصیت آرام او گاهی منجر به عدم کنترل بازیکنانش می شود که نمونه معروف آن خلعتبری بود که بعد از تعویض، بلافاصله زمین بازی و حتی رختکن را ترک کرد، اما در نهایت توسط ابراهیم زاده خیلی سریع مورد بخشایش قرار گرفت.

در فصل سیزدهم خبرهایی از درگیری او با بازیکنان معروف از جمله سامان آقازمانی شنیده شد. بازیکنانی چون وحید طالب لو و پیروز قربانی در هفته های آخر با ابراهیم زاده به مشکل برخوردند و از تیم کنار گذاشته شدند.

علی دایی

در مورد اینکه علی دایی از نظر مربیگری تا چه اندازه توانایی دارد هنوز حرف و حدیث های بسیاری وجود دارد ولی از لحاظ مدیریت تیم دایی توانسته خودش را به خوبی معرفی کند. بسیاری از بازیکنان به خاطر علی دایی به تیم اش می آیند و وقتی وارد مشکلات می شوند اعلام می کنند که بعد از این به عشق هواداران و علی دایی بازی می کنیم.
کمتر بازیکنی است که با علی دایی به مشکل برخورد و معمولا بعد از جدایی هم از او تعریف می کند. دایی گاهی دیر به سر تمرینات می آید ولی با دیر آمدن دیگران شدیدا برخورد می کند. گاهی با بازیکنان به کرکری می پردازد و با آنها مسابقه می دهد.

کاپیتان و مربی سابق تیم ملی در زمین مدام به اعتراض دست می زند و معمولا کسی از دست او خارج نمی شود. با وجود اعتراضات فراوانش به داوری، خیلی کمتر از مربیان دیگر اخراج شده که همین ناراحتی مربیان دیگر را فراهم کرده است.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

دایی در کنفرانس های مطبوعاتی بسیار تند است، بعضی حرف ها و سخنان را به خوبی بیان نمی کند و همین دستمایه طعنه و شوخی منتقدانش می شود. او وقتی می خواست به علی پروین در برنامه نود سال ۸۳ بتازد یک متن را از پیش آمده کرده بود و آن را از رو خواند.

همین نشان می داد که از لحاظ رساندن مطالبش دچار مشکل است و این را بارها نشان داده است. با این حال او و هوادارانش معتقدند که خیلی ها چشم دیدن موفقیت او را ندارند.

مهدی تارتار

هافبک دفاعی سابق پرسپولیس همچون دوران بازی در طول دوره مربیگری هم در بازی چندان به چشم نمی آید، اما با اینحال همیشه نسبت به دارایی اش خوب نتیجه گرفته است. داماد فیروز کریمی و برخلاف پدر همسر، روحیه طنز چندانی ندارد و چندان هم دنبال حاشیه نیست.

معمولا در اول فصل تیمی ندارد اما در وسط فصل گزینه همیشگی تیم هایی است که مربی شان نتایج خوبی کسب نکرده است. او چند بار با مربیان حریف درگیری لفظی پیدا کرده که خداداد عزیزی و دایی مهمترین شان به حساب می آیند.

وقتی در داماش بود به بازیکنش گفته بود که علیرضا عباس فرد مهاجم راه آهن را ول کند چون تنها بلد است پنالتی بگیرد. این حرف ها موجبات ناراحتی شدید علی دایی سرمربی راه آهن شده بود و معدود درگیری های لفظی اش را به وجود آورد.

عبدالله ویسی

مربی خوش پوش خوزستانی که به دلیل تلاش برای شبیه کردن به پپ گواردیولا بارها دستمایه طنز و شوخی رسانه ها قرار گرفت، حالا دیگر کمتر سعی می کند سرمربی بایرن مونیخ را الگو قرار دهد و حالا سعی می کند بیشتر یک مربی خوزستانی جوان لقب بگیرد.

با اینحال همچنان او را به عبدالله گواردیولا می شناسند و حتی او را مورد طعنه هم قرار می دهند. بعد از اینکه نیکبخت واحدی را از لیست پیکان خارج کرد این بازیکن معتقد بود که ویسی فکر می کند واقعا گواردیولا است.

کارلوس کی روش

آلکس فرگوسن آنقدر به کار او ایمان داشت که مسئولیت رسمی تمرینات و انجام کارهای تدارکاتی را به مربی پرتغالی می سپرد. هر چند بعضی ستاره های منچستر یونایتد چندان با او خوب نبودند، به طوری که کی روش عامل جدایی روی کین در منچستریونایتد محسوب می شود.

بعد از انتخاب محل تمرینی منچستر و اردوگاه و خوابگاه بازیکنان با انتقادات تند روی کین مواجه شد که آن را خیلی بد می خواند اما آلکس فرگوسن پشت دستیارش ایستاد و به کاپیتان تیمش اجازه دخالت نداد.

کی روش در تیم ملی ایران با انتقادات از نوع دیگر روبرو است. یکی از آنها این است که او تحت تاثیر بعضی بازیکنان قرار دارد. خیلی ها خط خوردن رحمتی و دعوت نشدن علی کریمی را به جواد نکونام منتسب می کنند.

شخصیت مربیان لیگ برتری زیر ذره بین

البته به نظر نمی رسد که کی روش از بازیکنان خودش خط می گیرد اما این درست است که با بعضی بازیکنان ارتباطات بهتری دارد. به طور مثال مجتبی جباری برای حل کردن موضوع خداحافظی اش از جواد نکونام خواست که پیشقدم شود.

یکی دیگر از نقدهایی که به کی روش وارد می کنند این است که خودش را از مقام بالا به فوتبال ایران تحمیل می کند و قصد تعطیل کردن تمام تیم های باشگاهی به نفع فوتبال ایران را دارد، به طوری که لیگ را فشرده می کند، قصد تعطیلی جام حذفی را دارد و به بازیکنان ملی پوش تیم های آسیایی اجازه بازی در باشگاه را نمی دهد.

تلاش برای حضور ستاره های دورگه و آن ور آبی هم از دیگر خصوصیات کی روش است. به طوری که اگر در کره ماه هم ایرانی فوتبالیست پیدا کند بدون در نظر گرفتن دانستن زبان و این مسائل قصد آوردن آنها را دارد. هر چند بسیاری از این دورگه ها به خاطر کی روش وارد فوتبال ایران شدند و سطح بازی ایران را بهبود بخشیدند.

صمد مرفاوی

«من نه سلطانم، نه ژنرال و نه امپراتور، من صمد مرفاوی ام» این جملاتی بود که صمد مرفاوی در آخر فصل نهم بعد از سومی با استقلال بر زبان آورد و با همین حرف نشان داد که هیچگاه نمی خواسته مربی بزرگی باشد، هر چند تیم های بزرگی را هدایت کرده است. شاید مرفاوی از لحاظ فنی و مربیگری در جایگاه خیلی بالایی قرار ندارد و این کارش را برای کنترل بازیکنان بزرگ سخت می کند.

هرچند مرفاوی سعی می کند خودش را یک مربی مغرور نشان دهد که اهمیتی به اعتراضات بازیکنان نمی دهد. از همین رو در مقابل فرهاد مجیدی قد علم کرد و در مقابل اعتراض ستاره محبوب استقلالی معتقد بود که بزرگتر از او هم نمی تواند در کارش دخالت کند.

مهاجم دهه شصت و هفتاد استقلال از آن دست مربیانی است که با مربیان رقیب بارها به مشکل برخورده است. درگیری لفظی او با دایی معروفترین درگیری او محسوب شده که نسبت به اینکه به اعتراض های او فورا واکنش نشان می دهند اما با دایی کاری ندارند به شدت شاکی بود. نوع ادبیات مرفاوی بارها مورد انتقاد قرار گرفته و بسیاری معتقدند که او به جای شانتاژ تیم خودش، موجبات تهییج تیم حریف می شود.

نمونه آن کری خوانی ۲ امتیاز بیشتر نسبت به پرسپولیس بعد از بازی ضعیف در دربی بود. به طور کلی مرفاوی یک مربی آنتی کاریزماتیک صددرصدی به حساب می آید.

دیگران

از دیگر مربیان شناخته شده ایرانی، پرویز مظلومی است. او متخصص کری خواندن قبل و بعد از بازی است اما خیلی از بازیکنان تیمش معتقدند او دانش فنی بالایی ندارد. بازیکن سالاری در تیم او بیشتر از هر زمان دیگری مشخص بود. مجتبی جباری بعد از کلی مصاحبه و گرد و خاک و درگیری با بازیکن خودی با یک جلسه محرومیت به تمرینات تیم برگشت و حتی امثال بازیکنان آرامی چون مهدی امیرآبادی هم سر بازوبند کاپیتانی به داد و بیداد پرداختند.

فرهاد کاظمی از آن دست مربیانی است که وقتی تیمش خوب نتیجه می گیرد از در شکسته نفسی بیرون می آید و معتقد است هنوز به تاکتیک مورد نظر خودش نرسیده است اما در شکست ها او کاملا برعکس از تیم تعریف می کند.

محمد احمدزاده یک مربی عصب و تندخو نشان می دهد که البته در تیم هایش سعی می کند به جوانان بیشتر بها بدهد و به بازی زیبا اعتقاد دارد. هر چند در چند سال گذشته بازی زیبا و نتیجه خوبی از تیم های احمدزاده مشاهده نکردیم.

نصرت ایراندوست که در این فصل دوباره به عنوان سرمربی ملوان انتخاب شده یک مربی احساسی است که حتی توانایی آن را دارد تا به دنبال بازیکنان برای خوشحالی بازیکنان بدود که نمونه آن را در بازی ملوان مقابل استقلال نشان داد.

حمید درخشان هم معمولا در تیم های دیگر با بازیکنان رابطه چندان خوبی کسب نمی کند. او به بهانه مبارزه با بازیکن سالاری بسیاری از این بازیکنان را از تیم کنار می گذارد. درخشان در این سال ها بارها خواسته که پرسپولیس را به او بدهند تا آن را به دوران اوجش در دهه شصت برگرداند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج