تبِ سلفی با دماوند خیلیها را عزادار کرده است
هوا که پاک باشد و بیغبار، از قسمتهایی در شهر تهران نیز این دیوِ سپیدِ پای در بند را اگر بخت یارتان باشد، مشاهده خواهید کرد.
روزنامه اعتماد: هوا که پاک باشد و بیغبار، از قسمتهایی در شهر تهران نیز این دیوِ سپیدِ پای در بند را اگر بخت یارتان باشد، مشاهده خواهید کرد. اما این دیدار را هرگز نمیتوان با مواجههای نزدیک، رخ به رخ، پای پیاده، از دامنههای جنوبی قله دماوند در شهر رینه، در استان مازندران، مقایسه کرد. بام ایران، با ارتفاع حدود۵۶۱۰ متری، هر سال کوهنوردان بسیاری را جذب میکند که برای زیارت و سیاحتش، از دورترین شهرستانهای ایران گرفته، تا کوهنوردان دیگر کشورها، از «رینهولد مسنر»، کوهنورد ایتالیایی مشهور که اولین فاتح هر۱۴ قله هشتهزارمتری هیمالیا است گرفته، تا افراد عادی که حتی تجربه کوهنوردی چندانی هم ندارند، اما تبِ دماوند، آنها را هم به این قله کشانده است.
هرچند رینهولد مسنر ایتالیایی، به دلیل هوای نامساعد و باد و توفان که در بهار 1971 برای صعود دماوند به ایران آمده بود، در نهایت از خیر صعود به این قله گذشت، اما کوهنوردان ایرانی که بسیاری از آنها حتی تجربه و تجهیزات لازم برای صعود قله توچال در تهران را که حدود3960 متر است را هم ندارند، حاضرند به هر قیمتی، تن به صعود این قله بالای 5 هزار متر بدهند. بهایی که گاه، متاسفانه به قیمت جان افراد تمام میشود.
نبود تجهیزات مناسب؛ وجه اشتراک اغلب صعودکنندگان دماوند
هوا که رو به تاریکی میرود، در بارگاه سوم، کمکم رخ وحشی دماوند، پدیدار میشود؛ گاه حتی در دل تابستان، آنقدر باد به چادرت میکوبد، که حتی نمیتوانی برای لحظهای چشمانت را روی هم بگذاری. حالا اگر شانس بیاوری و با تجهیزات مناسب راهی فتح قله شده باشی، باز چالشهای دیگری در انتظارت هست، که هربار صعود این قله را متفاوت از بار دیگر میکند. غیر از تجهیزات مورد نیاز، که متاسفانه با نگاهی به افرادی که برای صعود آمدهاند، مشاهده میکنی که اغلب حتی پوشاک کافی هم ندارند، دیگر چه برسد به دستکش پر و کاپشن گرم و لایههای زیر و روی لباس. افرادی که به دماوند برای صعود میروند، اغلب از دیگر شهرهای ایران آمدهاند که در میانشان کوهنوردهایی از تهران هم دیده میشود. نقطه مشترک اغلب آنها اما عدم تجهیزات کافی است، که خود اولین بهانه برای تبدیل یک صعود دلچسب به حادثهای تلخ را به دست این قله میدهد. مساله بعدی عدم همهوایی است؛ کوهنوردان حتی اگر یک جستوجوی ساده در گوگل کنند هم بدون هیچ هزینهای، اطلاعات بسیاری درباره این قله و نحوه صعود به آن دریافت میکنند، اما متاسفانه اغلب ما از فضای مجازی بیشتر برای به اشتراک گذاشتن تصاویر و فیلمهای فتوحات و افتخارات خود استفاده میکنیم، تا یافتن اطلاعات و آگاهی. برخی با دیدن تصاویر کوهنوردان در اینستاگرام، به تصور اینکه آنها هم میتوانند، یک کولهپشتی برداشته و عازم یک قله 5 هزارمتری میشوند، بدون داشتن مهارت و اطلاعات و تجهیزات کافی، تنها تیم امداد و نجات و جان خود را به خطر میاندازند. آن هم در مواجهه با قلهای که با هیچکس شوخی ندارد. این قله سبب از دست دادن جان کوهنوردان و مربیان کوهنوردی بسیاری نیز شده است که با یک اشتباه کوچک، برای همیشه لذت حضور در کوهستان را از دست دادند و خانواده و عزیزانشان را داغدار کردند.
به بارگاه سوم که میرسی، گاهی بوی گوگرد هم به مشام میرسد که از ارتفاع بالاتر همراه باد، سوغاتی دماوند است که برای صعودکنندگانش میآورد. حالا اگر شانس بیاوری و بتوانی چندساعتی در بارگاه سوم بخوابی، حتما صعود مناسبتری را خواهی داشت. اما باوجود سروصدای فراوان رفت و آمد افراد، آن هم در همه ساعتهای شبانهروز در اطراف بارگاه سوم، نه تنها نمیتوانی بخوابی که سروصدا هم ممکن است کمی آرامشت را به هم بریزد. حالا اگر شانس آورده باشی و بقیه مسائل، نظیر همنوردانی که با آنها قصد صعود داری، تا تجهیزات و خورد و خوراک و وضعیت جسمانی، اگر مساله تازهای برایت جور نکنند، تازه میرسی به نقطهای که شروع جدی صعود به دماوند است. با فرض اینکه در آمادهترین حالت ممکن، وسایل ضروری را جمع کنی و از چادر قدم به بیرون بگذاری، برای آغاز صعود از ارتفاع 4200 متری بارگاه سوم تا قله در ارتفاع حدود5610 متر، در هوایی که باید از قبل چک کنی تا مساعد باشد و سرعت باد را هم بسنجی، قدم در مسیری میگذاری، که همه جور آدمی را مشاهده خواهی کرد. از افراد بسیار آماده و با تجهیزات به روز گرفته، تا فردی که حتی یک دستکش معمولی هم ندارد و با خنده و شوخی راهش را آغاز میکند و حتی روحش هم خبر ندارد که با چه خطرهایی در مسیر مواجه خواهد شد. این میان ممکن است برخی اقبال بلندتری داشته باشند و هوا هم با آنها یار باشد و روزی بدون باد را سپری کنند. اما هرچه بالاتر میروی، شرایط متفاوتتر میشود. اما غیر از تجهیزات و شرایط جسمانی، وضعیت روحی فرد و آمادگی کافی ذهنی برای صعود به بام ایران هم مسالهای مهم است. اینکه در خودت آنقدر اعتماد به نفس ببینی که بتوانی قلهای با این عظمت را صعود کنی نیز، مسالهای مهم است. هرچند این میان اعتماد به نفس بیش از حد نیز میتواند خطرآفرین باشد.
بوی گوگرد
حالا چندساعتی که از بارگاه سوم بالاتر بروی، کمکم بدنت با ارتفاع اخت میگیرد. انگار دیگر باورت شده است که امروز، یکی از چندصد نفری خواهی بود که قله را صعود میکند. به آبشار یخی در ارتفاع حدود 5100 متر که برسی، دیگر به همان تعداد افرادی که در حال کوهپیمایی مشاهده میکنی، عدهای را هم میبینی که در میانه راه نشستهاند. این قله را نمیشود با سرعت بالا و قدمهای تند و با عجله صعود کرد. باید آرام بگیری، حالا دیگر بوی گوگرد مدام در دل و رودهات میپیچد. دیگر حتی نوشیدن آب هم برای برخی سخت میشود. اما اگر بخت یار بوده باشد و خبری از بادهای معروف دماوند نباشد، میتوانی با سرعتی آرام، اگر صبح زود بارگاه سوم را به قصد قله ترک کرده باشی، امیدوار باشی که تا ظهر به قله برسی. از آبشار یخی تا تپه گوگردی نیز خود مسیری طولانی است، که حالا اثرات ارتفاع خودش را به تمامی بر جسم و جانت نشان خواهد داد. برخی از خستگی نشستهاند و برخی از کمبود اکسیژن و کمخوابی، اما برخی حالشان از این هم بدتر است و اگر سرما به جسم و جانشان رخنه نکرده باشد، ممکن است که دچار ارتفاعزدگی شده باشند، که ممکن است از علائم ضعیف تا حاد رخ دهد، که به دلیل کمبود اکسیژن در بافتهای بدن (هیپوکسی) رخ میدهد. از سردرد و خستگی و تنگی نفس گرفته، که در برخی افراد ممکن است شدیدتر شود و به تهوع و استفراغ نیز برسد و در برخی افراد نیز ممکن است تبدیل به اِدِم مغزی و ریوی شود، که علائم جدیتری چون توهم و عدم کنترل، تا تنگی نفس شدید و کبودی لبها در ادم ریوی را به همراه داشته باشد، که توصیه جدی پزشکان این است که افراد با علائم جدی باید سریعا اقدام به کاهش ارتفاع کنند. دراینگونه موارد برخی سریعا از داروهای ضدالتهاب استفاده یا تزریق میکنند. اما متاسفانه در برخی موارد تاثیر لازم را ندارند و منجر به فوت فرد میشوند.
هر تابستان حدود 80 هزار نفر صعودکننده
«دکتر حمید مساعدیان»، مسوول کمیته امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی، درباره آمار صعودکنندگان تابستانی قله دماوند گفت: «در پایان هر هفته، یعنی روزهای پنجشنبه و جمعه که شلوغترین زمان صعود است، تقریبا در مسیر جنوبی قله دماوند، بین 2 تا 2 هزار و 500 نفر صعودکننده داریم که به احتساب روزهای میان هفته، در هر هفته حدود بین 8 تا10 هزارنفر صعودکننده به دماوند داریم که این عدد در فصل پیک تابستان، که زمان مناسب برای اغلب صعودکنندگان است، تقریبا حدود70 تا80 هزارنفر، برای صعود به دماوند اقدام میکنند.» مساعدیان با اشاره به افزایش علاقهمندان به ورزش کوهنوردی گفت: «کوهنوردی، خوشبختانه یا متاسفانه علاقهمندان بسیار زیادی پیدا کرده است که افتخارشان هم صعود به دماوند است. این مساله سبب شده است که خیلی از افراد این انگیزه را پیدا کنند، که حداقل برای یک بار هم که شده است، دماوند را صعود کنند، آن هم بدون توجه به آن توانمندیهای شخصی خود، بیتوجه به زمانبندی، آموزشها، تجربیات شخصی و لوازم و تجهیزاتشان. همین بیتوجهیها منجربه این شده است که ما هر سال در دماوند متاسفانه تعداد زیادی تلفات داشته باشیم.» مساعدیان درباره تعداد کشتهشدگان قله دماوند در سال گذشته نیز گفت: «در سال گذشته تقریبا 8 یا 9 مرگ در قله دماوند داشتیم. امسال تا روز 20 شهریور ماه تقریبا 5 نفر فوتی در دماوند داشتیم.»
سرویسهای بهداشتی نامناسب
همه مشکلات دماوند، تنها مربوط به کوهنوردانی که به میزان آمادگی و تجهیزات خود توجه لازم را ندارند، نمیشود. برخی عدم نظارت کافی فدراسیون کوهنوردی و نبود امکانات لازم مثلا در بارگاه سوم را از مشکلات عمده صعود به قله دماوند میدانند. به گونهای که وضعیت سرویسهای بهداشتی بارگاه سوم، گاه آنقدر افتضاح است که رغبت نمیکنید به دستشویی بروید. انباشت زبالههای داخل دستشویی، گاه شرایط را به قدری اسفبار میکند، که برخی ترجیح میدهند از آن استفاده نکنند. گاهی هم کوهنوردانی که شرایط جسمی مساعدی ندارند، مجبور میشوند مدتها در صف منتظر خالی شدن سرویس بهداشتی بمانند. این مساله به خصوص برای مردان که تعداد بیشتری از صعودکنندگان دماوند را تشکیل میدهند، مشاهده میشود.»
رفتارهای عجیب از علائم ارتفاعزدگی
هرچه تعداد صعودکنندگان به دماوند بیشتر میشود، تصاویر عجیبتری هم در فضای مجازی مشاهده میکنید. مثلا امسال فیلمی از مردی منتشر شد که شب هنگام در نزدیکی پرتگاهی ایستاده بود و هرچه امدادگران از او میخواستند که به نزد آنها بیاید، تنها سنگ پرتاب میکرد و جان خودش و دیگران را در معرض خطر قرارداده بود. امدادگران هم میگفتند که این فرد داروی آرامبخش مصرف کرده است و دچار ارتفاعزدگی شده است. فیلمی دیگر خانمی را نشان میدهد که تا نزدیکی قله با قاطر در حال صعود است. همچنین زنی که ارتفاعزده شده و داد و فریاد میزند و صداهای ناهنجاری از خود درمیآورد. مساعدیان درباره اثر ارتفاع بر بدن انسان نیز افزود: «ارتفاع سبب میشود که فیزیولوژی افراد به هم بریزد. برخی افراد دچار اِدِم مغزی میشوند. فرد وقتی دچار اِدِم مغزی میشود، حتی رفتارهای عادی خودش را هم نمیتواند کنترل کند. حتی میتواند به مرحله بیهوشی، هذیانگویی و رفتارهای عجیب و غریبی منجر شود که متاسفانه مشکلات زیادی را برای تیمهای امداد و نجات به وجود بیاورد. عدم توجه به تاثیر ارتفاع بر فیزیولوژی بدن انسان سبب شده است که ما مشکلات زیادی را هرساله شاهد باشیم که نمونههای آن را به صورت فیلمها و تصاویر در فضای مجازی مشاهده میکنید. این مسائل هرساله مشکلاتی را برای امداد و نجات و هلال احمر و ارگانهای مختلف و فدراسیون کوهنوردی ایجاد کرده است.»
سودای عکس گرفتن با قله
مساعدیان درباره تاثیر فضای مجازی بر ورزش کوهنوردی نیز گفت: «بحث فضای مجازی مانند اینستاگرام سبب شده است که خیلی از کوهنوردان فقط دوست دارند که به بالای قله برسند و عکسی با قله بگیرند و خودشان را به عنوان قهرمان جلوه بدهند که این از مسائل روانشناسی این ورزش است که متاسفانه سبب شده است خیلی از افراد صعودهای عجیبی داشته باشند، مثلا صعود با پای برهنه، صعود یک روزه، صعود آسفالت به آسفالت، صعود بدون لباس، که این نوع از صعودها آنقدر عجیب و غریب است که در هیچ کجای دنیا نظیرش را نمیبینیم. خواهش میکنم افرادی که به این ورزش علاقهمند هستند، به صورت کلاسیک ابتدا از طریق باشگاهها و گذراندن دورههای آموزشی از ارتفاعات کمتر آغاز کنند و بعد به ارتفاعات بلندتربروند، تا بتوانند شرایط بدنی خود را در وضعیت خطرناک قرار ندهند.» حالا فصل صعود به قله دماوند روبه اتمام است. دیگر خبری از آن حجم انبوه چادرها در بارگاه سوم نیست. زبالهها را کوهنوردان مسوولیتپذیرتر و مسوولان بارگاه سوم به پایین حمل کردهاند. هرچند همچنان در گوشهای باز یک بطری آب معدنی یا بقایای یک قوطی کنسرو را مشاهده میکنی، اما حداقل صف سرویسهای بهداشتی خلوتتر شده است. حتی در بارگاه سوم نیز بدون اینکه از قبل اتاق یا تختی رزرو کنی، میتوانی جایی برای شب ماندن پیدا کنی، اما همه آنها که امسال تب صعود به دماوند را داشتند، حالا یا با صعود یا با دست خالی، به خانه بازگشتهاند، جز همان پنج نفری که جان عزیز خود را در راه صعود از دست دادند. یکی از آنها مرد هشتاد سالهای بود که مسوولان بارگاه سوم از او خواستند که بیخیال صعود شود، اما گوش نداد و در راه بازگشت از قله دچار افت انرژی شد و جانش را تسلیم کرد. دیگری جوانی بود که در میانه راه در اثر اصابت سنگ، جان سپرد. برخی نیز که سالهای گذشته گم شدند، هیچ اثری از آنها یافت نشده است. تنها رد نگاه عزیزانشان، تا ابد با اندوهی تلخ، خیره به قله خواهد ماند، چون مادری که سال گذشته پسر عزیزش در دماوند گم شد و هرچه گشتند، خبری نشد.
ارسال نظر