بیمارستانهای کشور در خطر تعطیلی قرار گرفت
پرستاران و متخصصان زیادی در سالهای اخیر یا بار چمدان مهاجرت بستند و رفتند یا شغل دیگری را برای امرار معاش انتخاب کردند که دستمزدشان تکافوی نیازهای زندگی را بدهد.
روزنامه هممیهن نوشت: پرستاران و متخصصان زیادی در سالهای اخیر یا بار چمدان مهاجرت بستند و رفتند یا شغل دیگری را برای امرار معاش انتخاب کردند که دستمزدشان تکافوی نیازهای زندگی را بدهد. حالا بیمارستانهایی افتتاح میشوند که برخی بخشها مانند اورژانس، آیسییو، آیسییو کودکان و بستری جراحی در آنها راهاندازی میشوند اما افتتاح نه؛ چون کادر درمان کافی برای کار کردن در این بخشها وجود ندارد.
کارشناسان حوزه سلامت بر این باورند که سیاستگذاریهای غلط، نظام سلامت را به اینجا رسانده و دود این سیاستگذاریها اول از همه به چشم مردم میرود. علیرضا سلیمی، رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران درباره بیعدالتی میانرشتهای میگوید که در ایران بعضی از رشتههای جراحی، درآمدی بیش از ۱۰۰برابر دیگر رشتهها دارند و طبیعی است زمانی که عدالت بینرشتهای نباشد، با سیاستگذاری نادرست و نبود نظارت و کنترل، همه جذب تخصصهای پردرآمدتر میشوند. همین بیعدالتی سبب شده تا تعداد پرستاران در ایران پایینتر از حداقل استانداردهایی باشد که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است. حداقل تعداد پرستار بهازای هر هزار بیمار در جهان، سه نفر است و این در حالی است که این عدد در ایران بین ۱/۷ تا ۱/۹ نفر است.
پرستاران در سالهای گذشته، صدای اعتراضشان به وضعیت شغلی و درآمدی خود را بلند کردند اما آنچه دریافت کردند، سرکوبی فراگیر بود. محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار از یک گروه سلطه در وزارت بهداشت میگوید که دریافتیهای چندصد میلیونی دارند و اجازه اجرا شدن قوانینی را که دولت بهنفع پرستاران تصویب کرده است، نمیدهند: «آنها پرستاری با حقوق ۲۰ میلیون تومانی را درک نمیکنند درنتیجه اعتراض پرستاران به جایی نمیرسد و نهادهای پرستاری هم در اختیار همین گروه سلطه در وزارت بهداشت است.» احمد نجاتیان، رئیس سازمان نظام پرستاری هم میگوید که پرستاری هنوز بهعنوان اولویت برای نظام سلامت و سیاستگذاری کشور ما تعریف نشده و تا زمانی که این دیدگاه اصلاح نشود، تغییری رخ نخواهد داد.
در همه بیمارستانها، چه بیمارستانهای کوچک لب مرز و چه بیمارستانهای مجهز در شهرهای بزرگ، نیاز به متخصص بیهوشی، یک نیاز اساسی است. با این حال، بررسیها نشان میدهد بیهوشی جزء اولین تخصصهایی است که دچار کمبود متخصص شده و امروز به مرز بحران رسیده است. علیرضا سلیمی، رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران میگوید: «بیش از کمبود پرستار و سایر رشتهها در این زمینه دچار کمبود هستیم.» برنامهریزی برای حوزه سلامت، ظرفیتها و آموزشهای آن بحثی تخصصی است که سالهاست مورد بیتوجهی و سوءمدیریت قرار گرفته است: «زمانی که در بحث آموزش و ظرفیتها دچار خطای محاسباتی میشوید، عوارض آن سالها بعد بروز میکند و علاج آن هم سختتر است.
جبران این اشتباه نیاز به سالها زمان دارد.» او در ادامه به نبود عدالت میانرشتهای در رشتههای پزشکی اشاره میکند و میگوید: «کشورهایی که موفق هستند، آنهاییاند که درآمد رشتههای مختلف در حوزه سلامت تفاوت خیلی عجیبی با هم ندارند. درآمد یک پرستار، متخصص داخلی، بیهوشی و جراح در یک بازه معقولی با هم متفاوت است و به همین دلیل افراد میتوانند براساس علاقه و دیگر فاکتورها انتخاب رشته کنند. اما در ایران برخی از رشتههای جراحی، درآمدی بیش از 100برابر دیگر رشتهها دارند. طبیعی است زمانی که عدالت بینرشتهای نباشد و با سیاستگذاری نادرست و نبود نظارت و کنترل، همه جذب تخصصهای پردرآمدتر میشوند.»
در سالهای اخیر، بسیاری از متخصصان در رشتههای مختلف به سمت ارائه خدمات زیبایی رفتند. بخشی که نسبت به بخش درمانی پزشکی پولسازتر است: «ما باید متخصصانی در حوزه زیبایی داشته باشیم اما اینگونه نیست که تمام نیاز کشور زیبایی باشد. در هر تخصصی شما میتوانید ببینید که متخصصان به بخش زیبایی کشیده شدند. این هم نتیجه سیاستگذاری اشتباه است و هیچ تقصیری متوجه همکار جوان ما نیست. زمانی که درآمد یک بخش بهشکل ناهنجاری بیش از دیگر بخشهاست، روند جذب نیروی انسانی به آن سمت کشیده میشود.»
او درباره همین بیعدالتی در مقایسه دستمزدها با دیگر کشورها میگوید: «زمانی که یک متخصص جوان میبیند درآمدش در کشور همسایه چند ۱۰ برابر است طبیعی است که برای مهاجرت و رفتن و کار کردن در دیگر کشورها جذب میشود. این هم نتیجه سیاستگذاری غلط است.» کمبود نیروی انسانی در گام اول سبب میشود که پرسنل موجود با دلسوزی، فداکاری و اضافهکاری سعی در جبران کمبودها داشته باشند: «آنها خیلی زود دچار فرسودگی شغلی میشوند و درنتیجه با افت کیفیت خدماتی که به بیماران داده میشود مواجه میشویم. از سویدیگر، کمبود همهجانبه است. هم کیفیت و هم کمیت کاهش پیدا میکند و درنتیجه به دهها سال قبل برمیگردیم.» به گفته او یکی از افتخارات ۴۰ سال اخیر کشور، دستاوردهای پزشکی بوده که به خودکفایی رسیده و در بسیاری موارد با کمبود متخصص روبهرو نبوده است: «اما این روند ما را به ۴۰ سال قبل بازمیگرداند.»
سلیمی بر این باور است که اولین قدم، خواست ایجاد تغییر است: «سالهاست ما از این موضوع حرف میزنیم و همه در کلام میپذیرند اما این عزم باید ایجاد شود. این موضوع هیچگاه اولویت فکری مسئولان حوزه سلامت نبوده و آنچنان در این حوزه مسئله ایجاد شده که الان مجبور شدند بپذیرند و به عنوان اولویتی با ضریب بالا در لیست کاری قرار دهند.» به نظر میرسد مسئولان برای حل این موضوع، باید تغییر روش دهند: «اگر قرار بود این مسئله با کارهای پیشپاافتاده درست شود تا الان درست شده بود. مادامی که نگرش مسئولان این است که برخی رشتهها اهمیت بیشتر و برخی اهمیت کمتر دارند این مشکل پابرجا خواهد بود.» به گفته رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران، تا زمانی که عدالت بینرشتهای وجود نداشته باشد این مشکل باقی خواهد بود.
برقراری عدالت راهحلی است که سلیمی برای حل مشکل کمبود کادر پزشکی مطرح میکند: «زمانی که یک پرستار اختلاف درآمدی چندصدبرابری با یک جراح پلاستیک دارد چرا باید افراد به سمت انتخاب پرستاری بروند. زمانی که اختلاف امکانات زندگی با سایر کشورها زیاد است میل به مهاجرت زیادتر میشود. این موضوع نیازمند یک کار زیربنایی است.
کمبودها تبدیل به معضل شده و با یک جلسه دوساعته نمیتوان آن را حل کرد.» او به دولت و مسئولان وزارت بهداشت توصیه میکند که از نیروی انجمنهای علمی و افراد صاحبنظر برای حل این مشکل استفاده کنند: «حلقه بستهای در وزارت بهداشت، سالهاست در دولتهای مختلف کار میکنند و ظرفیت کارشناسی ما تغییری پیدا نکرده است. همان آدمهای قدیمی میخواهند مسئله را حل کنند اما راهحل آنها همان راهحل قدیمی است که به نتیجه نرسیده است.»
مهاجرت پزشکان و پرستاران در بخشهای مختلف، نظام سلامت را تحتتاثیر قرار داده. ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، هم از مهاجرت جراحان قلب کودکان خبر میدهد: «در حال حاضر تعداد زیادی از جراحان قلب کودکان مهاجرت کردند و تعداد آنها در ایران کاهشی محسوس یافته است. در حوزه پرستاری هم به همین شکل است. در تهران ممکن است این کمبود خودش را کمتر نشان داده باشد اما در دیگر شهرها، این کمبود در بیمارستانهای دولتی قابل مشاهده است.
بیمارانی که به پزشک یا مراقبت پرستاری نیاز دارند، دسترسی مطلوبی به این امکانات ندارند.» به گفته او در برخی بیمارستانها یک بخش، تنها با یک پرستار اداره میشود: «این مسئله مشکلاتی ایجاد میکند که مردم چوب آن را خواهند خورد.» خسرونیا مسئله اقتصادی را مهمترین دلیل این شرایط میداند: «سیکل معیوبی وجود دارد که نمیشود بهسرعت آن را حل کرد. مجلس باید بودجهای را به سازمان برنامه و بودجه اختصاص دهد و آنها این بودجه را در اختیار وزارت بهداشت و درمان بگذارند اما این پروسه وجود ندارد. مجلس افزایش بودجه را تصویب نمیکند، بودجه وزارت بهداشت پایین است و سازمان برنامه و بودجه هم پول کمی به وزارتخانه میدهد و این چرخه ادامه پیدا میکند.
حقوق و دستمزد متناسب با سطح تورم فعلی بالا نرفته و این درحالیاست که در تمام کشورهای پیشرفته، نسبت تورم و دستمزد یکسان است.» خسرونیا راهکار حل این موضوع را کنترل سطح تورم در کشور میداند: «ما با تورم ۴۰ درصدی مواجهایم درحالیکه افزایش حقوقها ۲۰ درصدی است و در بازه زمانی پنج ساله مردم صددرصد حقوقشان را در نسبت با افزایش تورم از دست میدهند. مسئولان باید وضعیت اقتصادی مملکت را بهشکلی اداره کنند که تورم به این سطح افسارگسیخته نرسد و بین پنج تا ۱۰ درصد باقی بماند؛ مانند تمام کشورهای دنیا.»
کمبود 100 هزار پرستار
بیش از یکسال از روزی که پرستاران در بیش از ۵۰ شهر فریاد اعتراض سر دادند، میگذرد و آنچه چشیدند، طعم بیتوجهی بود. نمایندگان آنها در خانه پرستار میگویند که امروز کمبود پرستار و برخی از متخصصان، نظام سلامت را در مرز فروپاشی قرار داده است. محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار بیتوجهی به وضعیت شغلی پرستاران را عاملی میداند که درنهایت دودش به چشم مردم میرود و باعث مرگ بیماران میشود: «وظیفه دولت، تامین سلامتی مردم است. مهمترین ابزار تامین سلامت مردم نیروی انسانی، منابع و سرمایههای انسانی است که بتوانند خدمات به مردم ارائه دهند. درنتیجه باید نیروی انسانی لازم، باانگیزه و کارآمد داشته باشیم.»
او از آماری میگوید که تصویر روشنی از کمبود کادر پرستاری در کشور ارائه میدهد: «براساس استاندارد سازمان بهداشت جهانی بهازای هر هزار نفر باید حداقل سه پرستار وجود داشته باشد. در بلژیک و دانمارک بالای ۱۰ پرستار بهازای هر هزار نفر وجود دارد و کشورهای همسایه مانند ارمنستان و گرجستان، برای هر هزار نفر بین پنج تا ۶ پرستار دارند.»
به گفته او هرچقدر تعداد پرستاران بهازای هزار نفر از سه نفر کمتر باشد، مردم به همان نسبت دچار خسران میشوند: «در کشور ما براساس آخرین آمار وزارت بهداشت بهازای هر هزار نفر 1/7 تا 1/9 پرستار وجود دارد. مردم در کشور ما حداقل مراقبتها را دریافت نمیکنند و دچار خسارت در حوزه پرستاری میشوند.» از سویدیگر، وزارت بهداشت معیار دیگری هم برای سنجش دسترسی به خدمات درمانی دارد؛ نسبت پرستاران به تختهای بیمارستانی: «براساس آمار وزارت بهداشت برای هر تخت بیمارستانی باید دوونیم کادر پرستاری یا در حداقلیترین وضعیت 1/8 نیروی پرستار دارای مدرک کارشناسی وجود داشته باشد که این نسبت در کشور یک یک است. در برخی استانها مانند خوزستان این عدد به زیر یک و 0/6 درصد میرسد، اما میانگین کشوری ما یک است.»
شریفیمقدم کمبود کادر پرستاری در کشور را ۱۰۰ هزار نفر اعلام میکند: «ما ۱۰۰ هزار پرستار بیکار داریم و همین میزان هم با کمبود نیروی پرستار مواجهایم.» او در توضیح بیشتر دلیل این موضوع میگوید: «براساس برخی اقدامات نابهجا، نامشروع و غیرقانونی ظرفیت دانشکدههای پرستاری در یکدهه گذشته از پنج به ۱۵ هزار فارغالتحصیل رسیده است.
این درحالیاست که افزایش ظرفیت باید مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را داشته باشد.» به گفته شریفیمقدم، تمام ارکان نظام سلامت مقابل این افزایش ظرفیت ایستادند و میگویند که نباید این اتفاق بیفتد: «چون همانطور که برای افزایش تعداد پزشکان بستر و زیرساختهای لازم وجود ندارد، در بحث پرستاری هم این موارد با شدتی چندینبرابری وجود دارد. نتیجه چنین سیاستی اضافهشدن به تعداد پرستاران بیکار است.» سالانه ۱۵ هزار نفر در رشته پرستاری فارغالتحصیل میشوند و در شش سال گذشته ۹۰ هزار نفر پرستار فارغالتحصیل شدند: «اما جذب پرستار از سال ۱۳۹۹ که ۱۷ هزار نفر جذب شدند تا امسال که قرار است ۱۱ هزار نفر دیگر جذب شوند وجود نداشته است. در بسیاری از مراکز استان پرستاران برای استخدام رسمی درخواست نمیدهند.»
شریفیمقدم از بیتوجهی مسئولان وزارت بهداشت، نظام سلامت و درنهایت حاکمیت، به موضوع پرستاری میگوید: «در بسیاری موارد دولت ورود کرد که برخی موارد را بهبود ببخشد اما وزارت بهداشت زیر بار قبول این قوانین نرفته است.» مهمترین دلیل کمبود نیروی پرستار، میزان پایین دستمزد آنهاست: «پرستاران در کشور ما بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون دریافتی ثابت دارند.
پرستاران کمترین میزان حقوق را در میان کارکنان مشاغل دولتی دارند. پرستاران غیر از دریافتی ثابت، دریافتیهای دیگری هم بهعنوان تعرفه یا کارانه دارند که رقم آنها هم از چهار تا پنج میلیون تومان بیشتر نمیشود. درحالیکه در اتاق عمل، پزشک عددی ۴۰۰ میلیون تومانی دریافت میکند و پرستار چهار میلیون تومان. اختلاف دریافت چندصدبرابری در هیچکجای دنیا وجود ندارد و این مسئله موجب بروز احساس بیعدالتی میشود.»
دبیرکل خانه پرستار مجموعه عملکرد وزارت بهداشت در حوزه پرستاری در سنوات گذشته را عاملی میداند که این رشته را به سوی بحران برده است: «پرستاران ابتدا با اعتراض تلاش کردند صدایشان را به گوش مسئولان برسانند اما گروه سلطهای در وزارت بهداشت شکل گرفته که نظام پرستاری را هم در اختیار دارد. جایی که مدیران پرستاری باید برای پرستاران کار کنند، از آنها دفاع کنند و برای حقوق پرستاران بجنگند، تحتتاثیر رئیس بیمارستان تا دانشگاه و وزارتخانه قرار میگیرند.
آنها بهجای اینکه مردم را در اولویت قرار دهند که بهدلیل این کمبودها دچار خسران نشوند، پرستاران را تحت فشار کاری بیشتر قرار میدهند و منافع گروهی خاص را تامین میکنند.» او در توضیح بیشتر این گروه سلطه میگوید: «گروه سلطه در وزارت بهداشت، شامل گروهی از جراحان است که حاکمیت وزارت بهداشت را در دست دارند. آنها باعث شدند منابع بیشتر بهسمت آنها گسیل داده شود و همین تعارض منافع، نظام سلامت ما را دچار فروپاشی کرده است.»
در حال حاضر قانونی وجود دارد که مصوب دولت است و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور باید آییننامه آن را بنویسد. براساس این قانون، حقوق کارکنان دولت باید بین سه تا ۱۴ میلیون تومان اضافه شود؛ افزایشی که برای نگهداشت نیروست: «پرستاران یکی از بدترین شرایط شغلی را دارند و مردم بهدلیل کمبود پرستار جان خود را از دست میدهند.
از سویدیگر، اگر قانون کارانهها بهشکل واقعی اجرایی شوند، پرستاران میتوانند معادل حقوقشان کارانه بگیرند. اما گروه سلطه وزارت بهداشت که دریافتی چندصدمیلیون تومانی دارند، اجازه اجرایی شدن این قوانین را نمیدهند. آنها پرستاری با حقوق ۲۰ میلیون تومانی را درک نمیکنند درنتیجه اعتراض پرستاران به جایی نمیرسد و نهادهای پرستاری هم در اختیار همین گروه سلطه در وزارت بهداشت است.»
شریفیمقدم بر این باور است که مجموعه وزارت بهداشت و نهادهای پرستاری امروز به این نتیجه رسیدهاند که هرجا صدایی از پرستار درآمد، آن را خفه کنند: «در دوران جنگ در مشهد، ادمین صفحه خانه پرستار در اینستاگرام را با شکایت دانشگاه علوم پزشکی مشهد به دادسرا احضار کردند. این صفحه منعکسکننده نظرات پرستاران است. یکی دیگر از همکاران ما هم بهدلیل صحبتهایش به هیئتتخلفات احضار شد. هر صدایی خاموش میشود. بهجای اینکه علت اعتراض پرستاران بررسی شود، صدای آنهایی که اعتراض کردند را سرکوب میکنند.»
به گفته او در چندسال اخیر این سرکوب بیشتر هم شده است. همین شرایط است که موج مهاجرت پرستاران را بهراه انداخته است: «در دانمارک که شاخص پرستاری برای هزار نفر، ۱۰ پرستار است، با استخدام پرستاران ایرانی این عدد را به ۱۱ میرساند. درآمد پرستاران دانمارک در همان ابتدای شروعبهکار، دو هزار و ۵۰۰ یورو است. در آمریکا این عدد بین ۶ تا ۷ هزار دلار است. در حوزه خلیجفارس مانند عمان این عدد، دو هزار دلار است. درحالیکه حقوق پرستاران در ایران معادل ۲۰۰ دلار است.»
مسئولان با برخی کارشکنیها مانند آزاد نکردن مدارک تحصیلی، تلاش میکنند مانع مهاجرت پرستاران شوند: «پرستاری هم که مهاجرت نمیکند، به شغل دیگری رو میآورد. یک راننده اسنپ میتواند در ماه بین ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد و هر زمان هم خواست، موبایلاش را خاموش میکند و کارش به پایان میرسد.
همین وضعیت است که باعث شده عدهای از پرستاران به این نتیجه برسند که هزینههای کارکردن در بیمارستان بیشتر از دریافتی آنهاست.» شریفیمقدم در ادامه از بیمارستانهایی میگوید که افتتاح میشوند اما نه در تمام بخشها: «بسیاری از بیمارستانهای بزرگ مانند امام خمینی یا بیمارستانی کنار شهدای تجریش که بهتازگی افتتاح شدند، نتوانستند از برخی ظرفیتهایشان استفاده کنند؛ چون پرستاران برای استخدام مراجعه نمیکنند. از سویدیگر وضعیت پرستاری در بیمارستانهای دیگر هم بههیچوجه مناسب نیست. قدرت انتخاب میان پرستاران وجود ندارد و تنها کمیت مهم است و نسبت به کیفیت بیتوجهاند.» به گفته او زمانی که برای استخدام ۱۲ هزار نفر پرستار آگهی میدهند، تعداد متقاضیان بهاندازه درخواستها نیست و به همین دلیل آزمون برگزار نمیشود.
شریفیمقدم وزارت بهداشت را نهادی میداند که باید پاسخگوی شرایط حاکم بر نظام پرستاری باشد: «این شرایط، کمتوجهیها و کنترلی که نظامهای پرستاری اعمال میکنند، سبب شده که حتی یکنقد را هم برنتابند. نظام سلامت فعلی، سیستم فروپاشیدهای است که دودش به چشم مردم میرود و خدمات مناسب و لازم پرستاری را دریافت نمیکنند؛ درنهایت منجر به فوت بیماران میشود. این شرایط را مسئولان به وجود آوردهاند و بهجای پاسخگویی، با صدای اعتراض به نظام سلامت برخورد میکنند.»
معوقات دردسرساز
کمبود در بخشهای مختلف کادر درمان، کل کارکنان بیمارستان را هدف گرفته و کیفیت خدمات پرستاری در بیمارستانها، در کل بخشها تحتتاثیر کمبود نیرو قرار گرفته است. احمد نجاتیان، رئیس سازمان نظام پرستاری درباره عوارض این موضوع روی نظام سلامت میگوید: «کیفیت مراقبتها کاهش پیدا میکند، عوارض بستری افزایش پیدا میکند، فشار کاری بر پرستاران زیاد میشود و عوارض جسمی و روانی در پی خواهد داشت. درنهایت نارضایتی بیمار هم پیش میآید.
بعضی بیمارستانها بهدلیل کمبود پرستار مجبور به تعطیلی برخی از بخشها میشوند یا نمیتوانند بخشی را افتتاح کنند، درحالیکه آن بخش ساخته شده و برای آن سرمایهگذاری شده است. اما بهدلیل کمبود پرستار نمیتوانند این بخش را افتتاح کنند و این مسئله رایجتری است.» به گفته او در بیمارستانها بخش اورژانس، آیسییو، آیسییو کودکان و بستری جراحی وجود داشته که راهاندازی شده، اما افتتاح نشده است.
آنچه مسلم است این است که پرستاری هنوز بهعنوان اولویت برای نظام سلامت و سیاستگذاری کشور تعریف نشده است: «مسئولان بسیاری از اوقات این موضوع را صنفی میبینند و تصمیمگیریها بر همین اساس رخ میدهد. درحالیکه امروز مشکل از حوزه صنفی خارج شده و مشکل مردمی است که نیاز به خدمات مناسب و باکیفیت دارند اما ما نمیتوانیم این خدمت را در اختیار آنها قرار دهیم و درنتیجه مردم آسیب میبینند و این مسئله هرروز ابعاد گستردهتری پیدا میکند.»
او در ادامه از نبود سیاستگذاری کلان و درازمدت در کشور انتقاد میکند: «همه ما مشکل را میبینیم و اعتراض میکنیم اما برنامه درازمدتی برای حل آن وجود ندارد. راهکارها تکبعدی و کوتاهمدت است. برخی از نمایندگان مجلس حرف از بالا بردن ظرفیت آموزش پرستاری میزنند و این درحالی است که ما مشکل کمبود آموزش نداریم. مسئله ما کمبود بهکارگیری است.» به گفته او نگاه جامع و علمی وجود ندارد و این مسئله که خدمات پرستاری نیاز مردم است، در اولویت سیاستگذاریها دیده نمیشود: «سیاستگذار باید تکلیفاش را با این مسائل مشخص کند.»
معوقات پرستاران یکی از مسائل جدی است که بارها از سوی آنها مورد اعتراض قرار گرفته است: «آنها ۸۰ ساعت اضافهکاری اجباری دارند و این درحالیاست که بسیاری از آنها نیاز به شیفت دوم ندارند اما ما بهدلیل کمبود پرستار، مجبوریم بین ۸۰ تا ۱۰۰ ساعت اضافهکاری اجباری به آنها بدهیم.» با این حال، مبلغ پرداختی برای اضافهکار به پرستاران پایین است: «همان مبلغ هم با تأخیر سه تا چهار ماهه پرداخت میشود. در حوزه کارانه یا همان تعرفه هم به همین شکل است. پرداخت کارانهها با هشت ماه تاخیر روبهرو شدند.
اینها مشکلاتی است که نیازمند رسیدگی است. اگر مسئله کمبودها حل نشود و دستمزدها در زمان مناسب پرداخت نشود، نارضایتی ایجاد میشود.» نجاتیان با انتقاد از دریافت مالیات از اضافهکاری پرستاران میگوید: «ما درحالیکه بهدلیل کمبود پرستار، افراد را موظف به اضافهکاری با پرداختی پایین میکنیم، از همین مبلغ مالیات هم کسر میکنیم. زمانی که یکنفر را مجبور به اضافهکاری میکنیم، نباید از او مالیات کم کنیم.» او معتقد است که سیستم سلامت از دسترنج ارزان پرستاران برای مقابله با کمبود پرستار استفاده میکند.
پس از جنگ ۱۲ روزه، بار دیگر نظام سلامت بهعنوان یکی از نفرات حاضر در خط مقدم جنگ مورد توجه قرار گرفت؛ آنچنانکه در روزهای پس از همهگیری کووید هم این اتفاق افتاد اما منجر به حلشدن مشکلات نظام پرستاری نشد: «بعد از جنگ ۱۲ روزه چندین مکاتبه با ریاستجمهوری و وزارت بهداشت داشتیم و از آنها خواستیم، انگیزه پرستاران را حفظ کنند که تابآوری نظام سلامت در شرایط بحران افزایش پیدا کند. ما با مجلس هم ارتباطاتی داریم و کمیته پرستاری مجلی ایجاد شده است.»
نجاتیان درباره دستاوردهای این مکاتبات میگوید: «دستاوردهایی مانند استخدام ۱۶ هزار گروه پرستاری نتیجه این فعالیتهاست و نمیتوان نقش وزارت بهداشت را نادیده گرفت. افزایش مبلغ اضافهکار هم دستاورد مهم دیگری است. قرار بود امسال ۸۰ همت از بدهیهای وزارت بهداشت از طریق فروش شرکتهای دولتی تامین شود اما باتوجه به شرایط فعلی بهنظر میرسد با تاخیر انجام میشود.» آنها نامهنگاریهایشان را انجام دادند اما باتوجه به وضعیت فعلی کشور نمیدانند چه پیش روی آنها خواهد بود.
در دوران جنگ بسیاری از بیمارستانها مانند بیمارستان شهدای تجریش و بیمارستان عدل در نزدیکی زندان اوین که با حجم بالای مجروح روبهرو بودند، بخشهای غیرضروری مانند جراحی عمومی را تعطیل و نیروهای آنها را به اورژانس فرستاده بودند: «اگر قرار بود شرایط جنگی ادامه داشته باشد و بیمارستان در کنار خدمات اورژانس، خدمات معمول بیمارستانی خودش را هم ارائه کند، قطعاً ما با کمبود مواجه میشدیم. این خطری بود که ما را تهدید میکرد.» نجاتیان بر این باور است که در کوتاهمدت میتوان اعمال پزشکی معمول را تعطیل کرد اما در درازمدت نمیتوان این کار را انجام داد و اگر این اتفاق میافتاد، کار برای کادر درمان سخت میشد.
نظر کاربران
تا زمانی که جامعه درمان جامعه پزشک سالاری باشه و همه چی را برای پزشکان میبیند مسولین وزارت بهداشت بهتر از این نخواهیم داشت.