۳۹۷۴۲۵
۵۰۱۱
۵۰۱۱
پ

رونمایی از رنو در تالار وحدت چگونه اتفاق افتاد؟

آنهايي كه مدير فرهنگي بوده‌اند و مدير فرهنگي مي‌مانند. گاهي مسوولند و گاهي با آمدن دولتي نو، مدتي به يك نهاد رقيب منتقل مي‌شوند و پس از آمدن دولت مرجع‌شان مدير فعلي، همان مدير اسبق است و گاهي با ارتقاي مقام و تنها در صورتي اين موقعيت را ترك مي‌كنند كه به مقام خطيري منصوب شوند. به سبب تجربه، اينها عجول رفتار نمي‌كنند و رفتارهاي ويران‌كننده و تغييرات ناگهاني را در حوزه مسووليت‌شان نمي‌شود ديد.

فردین خلعتبری در اعتماد نوشت:
مدير فرهنگي، دو گونه است :
۱ -آنهايي كه مدير فرهنگي بوده‌اند و مدير فرهنگي مي‌مانند. گاهي مسوولند و گاهي با آمدن دولتي نو، مدتي به يك نهاد رقيب منتقل مي‌شوند و پس از آمدن دولت مرجع‌شان مدير فعلي، همان مدير اسبق است و گاهي با ارتقاي مقام و تنها در صورتي اين موقعيت را ترك مي‌كنند كه به مقام خطيري منصوب شوند. به سبب تجربه، اينها عجول رفتار نمي‌كنند و رفتارهاي ويران‌كننده و تغييرات ناگهاني را در حوزه مسووليت‌شان نمي‌شود ديد.
۲ـ آنهايي كه ناگاه! به كار فرهنگي منصوب مي‌شوند. كسي را در حوزه مربوطه نمي‌شناسند و بعد از مدتي خرابكاري، در به در، به دنبال مشاور مرغوب مي‌گردند و از آنجايي كه در يك دوره كوتاه بلا سر همه آورده‌اند، كسي كه عيارش بالا باشد با آنها همراهي نمي‌كند و بالاخره، آن مشاور نامرغوبي كه به دليل عدم كارايي در دوره‌هاي پيشين كنار گذاشته شده بوده (به شرحي مفصل)، به توصيه!، پيدايش مي‌شود و طي يك دوره كوتاه، كارنامه اين نوع مدير را با معدل تك به امضا مي‌رساند. پس از آن بسته به موقعيت پيشين و روابط خاص، آنها را مي‌توان در يك اداره ديگر و در مقام مشاور يا معاون يا حتي دوباره مدير، يافت.
طرف سخنم، اين نوع دومي نيست و همان‌ نوع اول است.
پرده يكم
سه سال پيش، براي طرح يك اثر موسيقي ـ نمايش به بنيادي از بنيادها رفتيم. بنيادي كه هم‌اكنون مدير ديگري سكاندار آن است. يك گروه سه نفره بوديم و سرمايه هم تامين شده بود. در طرح، يك گروه 70نفره بازيگر و يك اركستر 80 نفره به اجرا مي‌پرداختند و نمايش بنا به سابقه افراد مي‌توانست شش ماه روي سن تالار باشد و آن‌هم با جمعيت مخاطب كامل. مدير مذكور كه اتفاقا همكلاسي دانشگاهي نگارنده بود، تحت مشاوره آقايي كه الان نيست! گفت ما كه نمي‌توانيم تالارمان را هشت ماه تعطيل كنيم كه شما نمايش بدهيد. همانجا گفتم: كار هنري 200نفر هنرمند سرشناس با ده‌ها هزار مخاطب، با سرمايه خصوصي و پرداخت اجاره سالن، چه ربطي به تعطيلي تالار دارد؟ كه طبيعتا جواب قانع‌كننده نشنيديم و آنجا را ترك كرديم. آن طرح هنوز قابل دفاع و اجرا است.
پرده دوم
هفته گذشته، يك اركستر جوان، با رهبري جوان، سوليستي معروف و خارجي، مي‌خواست در همان تالار، دو شب اجرا داشته باشد. آنهايي كه با ماجراي اركستر سر و كار دارند، مي‌دانند هزينه‌هاي اركستر براي اجراي صحنه، توجيح اقتصادي ندارد. تالار از آنها ۲۰ درصد از بليت فروشي را خواست و بي‌تخفيف هم گرفت. به‌علاوه در‌صدهاي ديگر. اين اركستر به نوعي دارد وظيفه اركستر‌هاي رسمي كشور را كه هميشه محل مناقشه بزرگان است، انجام مي‌دهد. چيزي با كيفيت‌تر، تازه‌تر، جوان‌تر از اركستر سمفونيك، اركستر ملي و اركستر راديو و تلويزيون. اركستر بايد بدون دستمزد كار كند و به دايره فرهنگ كشور پول هم بدهد. فقط و فقط، عشق مي‌تواند از پس اين كار بر‌آيد. عشق مورد عدم توجه مسوول فرهنگي.
پرده سوم
اين پرده هم تكراري است. ديروز، صبح دو روز پس از كنسرت پرده دوم، يك روزنامه‌نگار به من زنگ مي‌زند از يك جناحي و به من مي‌گويد ديروز در همان تالار يك برند اتومبيل خارجي‌ـ ايراني يك مراسمي داشته و جناب اتومبيل را در روي سن رونمايي كرده‌اند و اركستر سمفونيك هم نواخته است. من گفتم تا مدارك را نبينم باور نمي‌كنم. كه فرستادند و ديدم و وقتي بيشتر باورم شد كه ظهر، از آن يكي جناح با من تماس گرفتند و ماجرا را عين قبلي گفتند. هفته گذشته، براي گرفتن تخفيف مورد پرده دوم، به شوخي به يكي از دوستان گفته بودم: اگه تالار رو براي عروسي اجاره بدين، بيشتر در مياره!!!
و باز يادم آمد، پيش‌تر از اينها مراسمي نامربوط به هنر، در تالار انجام مي‌شد. سمينارها با اسامي مختلف همچون پدافند غيرعامل كه معني‌اش را نمي‌دانستم و در عين حال كنسرت‌هاي نا مرغوب، به قيد پرداخت اجاره تالار در جواب اين سياست، عذر بدتر از گناه مي‌آورند. براي اداره سالن‌ها بودجه اختصاص نمي‌دهند و مي‌گويند: خودتان در‌آمدزايي كنيد. يعني سياست فرهنگي در كار نيست و فقط، قرار بر اين است كه درتالارها و مجموعه‌هاي فرهنگي بسته نشود. اين تقريبا شامل همه مكان‌هاي فرهنگي كشور مي‌شود و يادمان نرود كه همه اينها پيامد روند خصوصي‌سازي از نوع دور زدن قوانين است. توي پرانتز از خودم پرسيدم: «اگه يه گروه اركستري چهل پنجاه نفره بيست درصد در‌آمدشون رو بايد به بنياد بدن، در‌صد فروش اتومبيل جديد كمپاني معروف، چه نسبتي با پرداختشون به بنياد داره؟».
حال كه اينگونه، يك خبرنگار يا عكاس سمج ... ، يواشكي اسرار بنياد را برملا مي‌كند، سيل اعتراضات از نوع وا هنرا، به دواير آن اداره جاري مي‌شود. گاهي از سر صدق و گاهي هم از منطقه جناح ديگر ولي آقاي مدير!
نه فقط اين تالار كه همه تالارهاي صاحب شناسنامه اين شهر، بايد يك شوراي صالح براي صيانت هنري از خود داشته باشند. شورايي كه با عوض شدن دولت و غيره تغيير نكند. سالن‌ها بايد اساسنامه و هيات امنا داشته باشند كه مورد تاييد مجامع و اتحاديه‌هاي مربوطه باشد. اين سياست، بعد‌ها به يك ارزش واقعي براي گروه‌هايي كه در سالن مذكور افتخار اجرا داشته‌اند، بدل مي‌شود. در غير اين صورت، اين نوع تغيير كاربري كاسب‌كارانه اجتناب‌ناپذير است و بعدها، مدير ناكارآمد جابه‌جا شده، در اتاق مجلل شركت خصوصي گاهي نه چندان نامربوط به هنر يا يك اداره دولتي غير‌هنري، به ريش سفيد يا سياه هنرمند معترض، مي‌خندد و تو مدير فرهنگي قديمي، نقد مي‌شوي و جابه‌جايت مي‌كنند و حق‌به‌جانب، يكي را مي‌آورند، از نوع مدير دوم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج